49258000 - 021

تفکر سیستمی چیست و چه مزایایی دارد؟

تفکر سیستمی

در مورد اصطلاح تفکر سیستمی دیدگاه های متفاوتی وجود داره. این رشته فراتر از چند ابزار و تکنیک هستش. خیلی از افراد مجذوب ابزارهایی مثل ابزارهای طوفان فکری، ابزارهای تفکر ساختاری، ابزارهای تفکر پویا و همچنین ابزارهای مبتنی بر کامپیوتر هستن.

اونها متعقدن که ابزارهای تفکر سیستمی می تونه اونها رو به افرادی هوشمندتر و سازنده تر تبدیل کنه. با این حال، موضوع فراتر از اینه، چون تفکر سیستمی استراتژیک تره و نسبت به محیطی که در اون حضور داریم حساس تر هستش.

این نوع تفکر یک رویکرد حل مساله قدرتمنده که شامل ابزارها و روش های مختلفی می شه. تفکر سیستمی که عموما به عنوان راهی برای تشخیص مسائل پیچیده و متقابل عملکردی در عملیات کسب و کار و گردش کار فنی استفاده می شه، بر روی مفهوم «سیستم» به عنوان یک کل تمرکز می کنه.

استفاده از درس های تفکر سیستمی در زندگی حرفه ای و شخصی می تونه به حل چالش های تکراری و فراگیر کمک کنه. در این مقاله تفکر سیستمی رو تعریف می کنیم و علاوه بر بررسی مزایا و معایب اون، می بینیم چطور می شه از این رویکرد در محیط کار استفاده کرد.

 

تفکر سیستمی چیه؟

نظریه تفکر سیستمیک یا تفکر سیستمی، اولین بار در سال 1956، وقتی که پروفسور جی فارستر گروه دینامیک سیستم ها رو در دانشکده مدیریت اسلون MIT تاسیس کرد، مطرح شد.

تفکر سیستمی یک رویکرد تحلیلی جامع برای درک چگونگی تعامل عناصر مختلف در یک سیستم یا ساختار هستش. تفکر سیستمی که معمولا برای اهداف تحقیق و توسعه در مطالعات تجاری، علمی، منابع انسانی، پزشکی، اقتصادی و زیست محیطی استفاده می شه، یک رویکرد جامع هستش که به زمینه سازی اطلاعات کمک می کنه.

برخلاف روش های تحلیل منظم که معمولا اجزای مختلف یک سیستم رو برای پیدا کردن راه حل ها جدا می کنن، تفکر سیستمی شامل مطالعه تمام اجزا و تاثیر اونها بر روی همدیگه هستش.

کسب و کارها و سازمان های بزرگ معمولا از ابزارها و روش های تفکر سیستمی برای پیدا کردن راه حلی برای مشکلات پیچیده طولانی مدت استفاده می کنن. این رویکرد در حل چالش هایی که علیرغم تلاش برای شناسایی الگوهای علت و معلولی، حل نشده باقی می مونن مفید هستش.

بر اساس این رویکرد میان رشته ای، همه سیستم ها شامل بخش های وابسته به هم هستن که با محیط، زمان، مکان و سایر عوامل تغییر می کنن. هدف از رویکرد تفکر سیستمی شناسایی هم افزایی بین این بخش ها و تجویز رفتار صحیح این عناصر مختلف هستش.

تفکر سیستمی مبتنی بر این ایده هستش که تمام فرآیندهای کلیدی در یک سازمان به هم مرتبط هستن. یک سیستم مجموعه ای از اجزاست که به عنوان یک کل با هم کار می کنن تا به یک هدف مشترک دست پیدا کنن. یک سیستم بزرگتر از مجموع اجزای تشکیل دهنده ی اون هست چون رابطه بین اجزای مختلف به ارزش سیستم اضافه می کنه.

با توجه به تعریف، این یک رویکرد منجسمه که همه زیرسیستم ها رو به عنوان بخش هایی از یک سیستم کلی می بینه نه به صورت مجزا یا به عنوان بخش.

 

دیگه وقتشه درآمد کسب و کارت رو افزایش بدی

 

تفکر سیستمی از چه اجزایی تشکیل شده؟

اتخاذ مفاهیم تفکر سیستمی می تونه به کسب و کار شما کمک کنه تا نسبت به رقبای خودش یک قدم جلوتر باشه. مخصوصا در دنیایی که با این سرعت در حال تغییر هستش، خیلی مهمه که سازمان ها چابک و استراتژیک بمونن تا بتونن با نیازهای بازار هماهنگ باشن. در اینجا شش مفهوم مهم در تفکر سیستمی رو ارائه می کنیم تا انطعاف پذیر، چابک و با تغییرات آینده هماهنگ بمونین.

 

اجزای تفکر سیسمی

 

1. ترسیم سیستم ها

برای اینکه چگونگی حل یک مشکل رو درک کنین، باید اکوسیستم هایی رو که مشکل در اونها به وجود اومده، درک کنین. به این ترسیم (نگاشت) سیستم میگن؛ آشنایی با سیستم هایی که یک مشکل در اون وجود داره تا بهتر از بقیه سیستم ها جدا بشه.

وقتی که سیستم ها رو برای کمک به حل مشکل ترسیم کردین، می تونین از بعضی از مدلسازی های سیستم ها استفاده کنین تا به درک نحوه اتصال اونها کمک کنه.

 

2. به هم پیوستگی

اگر چیزی رو در مورد این جهان مطمئن باشیم اینه که از اون چیزی که فکر می کنیم کوچک تر هستش. بعد از اینکه سیستم ها رو برای مشکلی قراره حل کنین، ترسیم کردین، وقتش رسیده تا بفهمین سیستم ها چطور به هم متصل هستن.

گاهی اوقات ممکنه ارتباط سیستم ها غیرخطی یا بدون تاثیرگذاری مستقیم روی همدیگه به نظر برسه. اما اگر به اندازه کافی عمیق بشین، احتمالا تعدادی اتصال بین سیستم های خاص رو پیدا می کنین.

 

3. سنتز

اساسا سنتز یعنی معنا بخشیدن به چیزهای زمینه ای مرتبط با مشکلی که قراره حل کنین. برخلاف تجزیه و تحلیل، سنتز معمولا وقتیه که ایده ها یا چیزهایی رو برای خلق چیزی جدید ترکیب می کنین.

 

4. پیدایش

منظومه شمسی رو در نظر بگیرین. می دونیم که منظومه شمسی منظومه ای بزرگ، انتزاعی و پیچیده هستش. این منظومه از سیارات، ستاره ها، کهکشان ها و خیلی چیزهای دیگه احتمالا هنوز کشف نکردیم، تشکیل شده است.

اما این نطقه ی پیدایش هستش: چیزهای بزرگ تر از چیزهای کوچک تر پدید می آیند. وقتی قراره بفهمیم چطور این چیزها با هم ترکیب می شن (یا چطور قسمت های مختلف رو کنار هم قرار بدیم)، پیدایش اهمیت زیادی پیدا می کنه.

 

5. حلقه های بازخورد

بازخورد برای درک اینکه آیا چیزی کار می کنه یا نه، خیلی مهمه. اما مهم تر از اون، بازخورد به ما کمک می کنه بفهمیم چه زمانی کارها درست پیش نمیره. اگر تفکر سیستمی رو در سازمان خودتون پیاده می کنین، در نظر داشته باشین که چطور حلقه های بازخورد رو در فرآیند پیاده سازی می کنین.

مثلا فرض کنین در حال راه اندازی یک نرم افزار مدیریت عملکرد جدید هستین. تیم های منابع انسانی شما در حال کار با مدیرانی در سرتاسر کسب و کار هستن تا نحوه استفاده از این پلتفرم رو به میزان کافی آموزش بدن. با این حال متوجه می شین که بعضی از مدیران نقاط عطف کلیدی مثل بررسی عملکرد سالانه رو از دست میدن.

شما چند گروه تمرکز و ساعات اداری رو با مدیران خودتون تنظیم می کنین. در این جلسات، متوجه می شین که مدیران شما نقاط عطف بررسی عملکرد رو در سیستم از دست میدن، چون نمی دونن چطور از نرم افزار استفاده کنن. بعد از جمع آوری بازخورد، متوجه می شین که سازمان شما در بخش آموزش به حمایت بیشتری نیاز داره.

 

6. علیت

علیت در واقع ایده ای هستش که میگه علت و معمولی وجود داره. این مفهوم خیلی ساده ست: اقدامات بر نتیجه تاثیر می گذاره. بنابراین، وقتی به دنبال حل بخشی از سیستم هستین، خیلی مهمه که قطعات علت و معلولی سیستم های خودتون رو آزمایش کنین.

مثلا در مثال بالا، از اونجایی که شما در ساعات اداری مدیر، دریافت بازخوردهای منظم رو پیاده سازی کردین، تیم منابع انسانی شما بهتر می تونه استراتژی ارتباطی خودش رو تنظیم کنه. با کمک تیم ارتباطات داخلی، تیم منابع انسانی شما راهنمایی هایی رو در مورد بهروش های استفاده از نرم افزار گردآوری کرده. این کار باعث شد تا تعداد بررسی های عملکرد با امتیاز پایین تر از انتظار، تا 30 درصد کاهش پیدا کنه.

 

اصول تفکر سیستمی؛ نگاه جامع تری از سیستم‌ها

تفکر سیستمی یک رویکرد قدرتمند هست که کمک می‌کنه سیستم‌ها رو به طور جامع‌تر و گسترده‌تری درک کنیم. تفکر سیستمی نه تنها به ما این امکان رو می‌ده که به عوامل مختلف یک سیستم توجه کنیم، بلکه به ما کمک می‌کنه تا روابط و تأثیرات بین این عوامل رو بشناسیم. من در اینجا تلاش می‌کنم تا بعضی از مهم‌ترین اصولش رو براتون شرح بدم:

اولین اصل در تفکر سیستمی اینه که سیستم به عنوان یک مجموعه از اجزاهای مختلف در نظر گرفته میشه که با هم در تعامل و ارتباط هستن. با دیدگاه سیستمی، درکی جامع‌ از یک ساختار داریم و بیشتر از هر چیز دیگری روی عملکرد سیستم تمرکز می‌کنیم.

دومین اصل به تاثیر زمان اشاره داره. این اصل تاکید می کنه که تأثیرات و تغییرات یک سیستم، در طول زمان رخ می‌ده. از طرفی این تغییرات، از طریق بازخورد و بازتاب، بین عوامل مختلف داخلی سیستم منتقل می‌شه. یعنی تغییرات در یک عامل می‌تونه بصورت زنجیره‌ای در سایر عوامل سیستم تاثیر ایجاد کنه.

اصل سوم به تعاملات و وابستگی ها اشاره داره. یعنی اینکه تفکر سیستمی تأکید می‌کنه که بین عوامل مختلف سیستم تعامل رخ میده و اینها به هم وابسته هستن. از طرفی، هر عامل تووی سیستم خودش به تنهایی می‌تونه تأثیر زیادی روی سایر عوامل داشته باشه. پس اگر عاملی تووی یک سیستم تغییر بکنه، می‌تونه تغییرات زنجیره‌ای تووی بقیه عوامل ایجاد کنه. درک این ارتباطات و وابستگی‌ها به ما کمک می‌کنه بهترین راهکارها رو برای بهبود عملکرد سیستم پیدا کنیم.

یک اصل دیگه تووی تفکر سیستمی اینه که جهان رو به عنوان یک سری سیستم‌های جامع و متصل در نظر می‌گیره. بر طبق این اصل، برای اینکه درک درستی از سیستم داشته باشیم، باید اونو تووی یک محیط بزرگتر، یعنی جامعه، سازمان، یا جهان تصور کنیم و در نظر بگیریم. فهم ارتباطات و تأثیرات یک سیستم با سایر سیستم‌ها به ما کمک می‌کنه تا بهترین راهکار رو برای بهبود کلیت جامعه یا سازمان پیدا کنیم.

تفکر سیستمی یک اصل خیلی مهمی که به نظر من داره اینه که مدام به ما یادآوری می‌کنه که تلاش برای بهبود باید پایدار باشه. یعنی به جای رفع مسائل به صورت موقت، باید راهی ارائه بدیم که در طول زمان اثرگذار باشه. این به معنی نگاه بلندمدت تووی تفکر سیستمی هست.

با استفاده از اصول تفکر سیستمی، می‌تونیم الگوها و روابط پیچیده درون سیستم رو شناسایی کنیم. راهکارهای موثرتری برای بهبود مسایل بدیم. بهبودهای پایدار؛ این پایداری می تونه در سطح یک سازمان، یک جامعه یا حتی جهان باشه.

 

در چه بخش‌هایی می تونیم از تفکر سیستمی استفاده بکنیم؟

تفکر سیستمی در بسیاری از زمینه‌ها و بخش‌ها قابل استفاده هست. در ادامه چند مثال براتون می‌زنم تا بهتر متوجه بشین:

  • مدیریت سازمانی: تفکر سیستمی در مدیریت سازمانی کاربرد داره! با این رویکرد می‌تونید بهبود مسائل سازمانی، برنامه‌ریزی استراتژیک، بهبود فرآیندهای سازمانی و ارتقای عملکرد رو پیش ببرید.
  • علوم اجتماعی: در حوزه علوم اجتماعی، تفکر سیستمی می‌تونه به حوزه سیستم‌های اجتماعی ورود پیدا کنه. این تفکر در حوزه علوم اجتماعی، عوامل مؤثر بر رفتار افراد و تعاملات گروهی رو بررسی می‌کنه. از این رویکرد در جامعه‌شناسی، روانشناسی سازمانی، علوم سیاسی و سایر زمینه‌های مرتبط استفاده می‌شه.
  • مدل‌سازی و شبیه‌سازی: تفکر سیستمی برای مدل‌سازی و شبیه‌سازی سیستم‌های پیچیده هم کاربرد داره. با استفاده از این رویکرد، مدل‌های ریاضی و شبیه‌سازی‌های کامپیوتری رو انجام میدن!
  • محیط زیست و منابع طبیعی: تفکر سیستمی در مدیریت منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست نقش مهمی داره. با استفاده از این رویکرد، می‌تونین تأثیر فعالیت‌های انسانی بر اکوسیستم‌ها رو بررسی کنین. همچنین، راهکارهایی برای بهره‌برداری پایدار از منابع طبیعی و حفظ تعادل اکوسیستم‌ها ارائه بدین.
  • علوم بهداشتی و پزشکی: تفکر سیستمی می‌تونه در تحلیل سیستم‌های بهداشتی، برنامه‌ریزی سیستم‌های بهداشتی، مدیریت بحران‌های بهداشتی و بهینه‌سازی سیستم‌های مراقبت از سلامت استفاده بشه.
  • مهندسی: از طرفی، تفکر سیستمی می‌تونه به تحلیل و طراحی سیستم‌های پیچیده “فنی” کمک کنه. سیستم‌های الکترونیکی، مکانیکی، صنعتی و نرم‌افزاری همه می تونن از کمک تفکر سیستمی بهره ببرن. همچنین، این رویکرد می‌تونه در بهبود فرآیندها، بهینه‌سازی عملکرد و مدیریت پروژه‌های پیچیده مورد استفاده قرار بگیره.
  • آموزش و پرورش: امروزه در حوزه آموزش و پرورش هم از تفکر سیستمی بهره می‌برن. چطوری؟! با این رویکرد، نگاهی کلان و گسترده‌ به روابط و تأثیرات میان عوامل مختلف در فرآیند آموزش و یادگیری داشته باشین. و به مرور زمان، راهکارهای بهبود آموزش و ارتقای کیفیت آموزشگاه‌ها رو پیدا کنین.
  • اقتصاد و مدیریت مالی: چیزیکه امروزه خیلی زیاد ترند بازارهای مالی شده همین تفکر سیستمیه! با تفکر سیستمی، رفتار سیستم‌های اقتصادی، مدیریت مالی و بازارها رو تحلیل و پیش‌بینی بکنین. در پژوهش‌های مرتبط با اقتصاد سیستمی، مدل‌سازی رفتار بازار، تحلیل ریسک و بهینه‌سازی سیستم‌های مالی هم می تونین ازش استفاده کنین.
  • سیاست و برنامه‌ریزی عمومی: این رویکرد می‌تونه تووی درک تأثیرات سیاست‌ها و تدابیر عمومی بر جامعه‌، مدیریت منابع عمومی و بهبود فرآیندهای تصمیم‌گیری در سطح عمومی مفید باشه.
  • طراحی شهری و توسعه پایدار: تفکر سیستمی در طراحی شهری و توسعه پایدار هم کاربرد داره و تووی این حوزه هم ترند شده. تدابیر حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، بهینه‌سازی سیستم‌های حمل و نقل عمومی، توسعه پایدار و مدیریت هوشمند شهری همشون به سمت کاربرد تفکر سیستمی برای حل مسایل و بهبود سیستم‌هاشون رفتن.

البته اینها فقط مثال‌ها و بخش‌هایی هستن که نشون دادن میشه از تفکر سیستمی بر بهبود مسایلشون استفاده کرد. قطعا تعداد بخش‌ها خیلی گسترده‌تر و بیشتر هست و حوزه‌های دیگه‌ای هم میشه به این موارد اضافه کرد. ما اینجا فقط به این بخش‌ها خیلی کلی نگاهی انداختیم و در واقع یک معرفی کلی ازشون داشتیم.

اینکه مثلا در حوزه طراحی شهری و توسعه پایدار و یا مثلا در حوزه آموزش و پرورش چطوری میشه از تفکر سیستمی بهره برد، هم خیلی خیلی تخصصیه و هم اینکه خیلی مفصله، و در واقع در هر بخش نیازمند مقالات تخصصی جداگانه ای هست تا بهتر براتون شفاف بشه!

 

تفکر سیستمی در رهبری

خیلی از رهبران استراتژیک برجسته در دنیا امروزه برای ایجاد تغییر روی مهارت های تفکر سیستمی خودشون تکیه می کنن. این کار به درک عمیق مدل های ذهنی با هدف بهبود اونها برای بهینه سازی عملکرد سازمانی نیاز داره. شاید اطلاع نداشته باشین، اما خیلی از رهبران برای کمک به نتیجه گیری جدید از ابزارهای تفکر سیستمی استفاده می کنن.

با این حال، تفکر سیستمی در رهبری، یک رویکرد یکسان نیست. پویایی سیستم ها در هر مشکلی می تونه متفاوت باشه. اجازه بدین توضیح بدیم که تفکر سیستمی و تفاوت در پویایی سیستم ها در رهبری چطور به نظر می رسه.

 

– آینده نگری

آینده نگری یعنی یک رهبر با حس عمل گرایی و خوش بینی به آینده نگاه می کنه. رهبرانی که از لنز آینده نگری استفاده می کنن اعتقاد دارن که نسبت به رهبرانی با آینده نگری پایین، تا 147 درصد زمان بیشتری رو برای برنامه ریزی در زندگی شخصی و تا 159 درصد زمان بیشتری رو برای برنامه ریزی در کار خودشون صرف می کنن.

نتیجه ی این همه برنامه ریزی چیه؟ رهبران آینده نگر تیم هایی با عملکرد بالاتر دارن. افزایش چابکی، مشارکت تیم، نوآوری، ریسک پذیری، عملکرد و انعطاف پذیری از نتایج این رویکرد هستش.

 

– استراتژی و برنامه ریزی

همون طور که می تونین حدس بزنین، تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک اجزای بزرگی از اتخاذ دیدگاه سیستمی هستن. رهبران می تونن برای دیدن کل سیستم از فاصله دورتری نگاه کنن و بعدش بزرگنمایی کنن تا ببینن سیستم چطور کار می کنه.

 

– ذهنیت رشد

اگر واقعا تفکر سیستمی رو خلاصه کنیم، همه اش در مورد حل مساله هستش. این یعنی رهبران همه چیز رو نمی دونن. اونها باید چیزهای جدیدی رو هم یاد بگیرن و از اون مهم تر مایل به یادگیری باشن. رهبرانی که ذهنیت رشد رو اتخاذ می کنن، به دلیل این دیدگاه، برای دیدن نحوه عملکرد سیستم مجهزتر هستن.

 

– تمایل به اشتباه کردن

احتمالا همه ما مدیرانی داشتیم که تحت هر شرایطی حاضر نبودن اشتباه کنن. این نظریه، استراتژی یا فرآیندها به دلیل ذهنیت ثابتی ایجاد می شه که این دسته از مدیران حاضر نیستن اون رو رها کنن.

اما با متفکران سیستمی در رهبری، مایل هستن اشتباه کنن. اونها می تونن ببینن که یک نظریه سیستمی چه وقتی کار نمی کنه. اونها می پذیرن که اعتراف کنن باید درباره تفکرات قبلی خودشون تجدیدنظر کنن و با اینکه با عواقب اون مواجه بشن، مشکلی ندارن.

 

چرا تفکر سیستمی اهمیت داره؟

تفکر سیستمی به این دلیل مهمه که به محققان اجازه میده تا بخش هایی از یک سیستم رو در کل سیستم تشخیص بدن. این کار معمولا به عنوان القا شناخته می شه. علاوه بر این، تفکر سیستمی می تونه به محققان کمک کنه تا کل سیستم و در نتیجه بخش های تشکیل دهنده ی اون سیستم رو درک کنن. این فرآیند به عنوان کسر شناخته می شه. استفاده از رویکرد استقرایی یا رویکرد قیاسی به سبک یادگیری محقق بستگی داره.

تفکر سیستمی با گسترش تفکر و کمک به محققان در بیان مسائل به روش های جدید و متفاوت به گسترش دامنه گزینه های موجود برای حل یک مشکل کمک می کنه. این می تونه خیلی مفید باشه، چون هنگام برخورد با انواع دشوار مشکلاتی که به راه حل نیاز دارن، تفکر سیستمی رو به یک ابزار خیلی موثر تبدیل می کنه.

تفکر سیستمی هنگام برخورد با مسائل پیچیده خیلی مفید هستش، چون به بخش هایی از سیستم اجازه میده تا بر اساس عملکردشون طبقه بندی بشن.

 

تو سال 2024 فروش خوب کافی نیست، باید عالی باشید.

 

تفکر سیستمی چه مزایایی داره؟

تفکر سیستمی نسبت به اشکال سنتی تحقیق و تحلیل، مزایای زیادی داره که در این بخش به چند مورد از اونها اشاره می کنیم.

 

 مزایای تفکر سیستمی

 

– کمک به شناسایی پیوستگی

تفکر سیستمی به جای اینکه عناصر رو فقط به صورت جداگانه مطالعه کنه، نحوه تعامل این عناصر با همدیگه و نتیجه رو هم مطالعه می کنه.

 

– محدود نبودن به یک فرضیه

اکثر فرآیندهای تحقیق و تحلیلی با یک فرضیه پایه شروع می شن و سعی می کنن علت و آثار مشکلات رو شناسایی کنن. تفکر سیستمی به چنین شرایطی محدود نمی شه و تشخیص میده که یک راه حل یا دلیل ساده همیشه پاسخگو نیست.

 

– بهبود کل سیستم

به جای بهبود عملکرد یا کارایی یک قسمت از سیستم و دست نخورده موندن بقیه ساختارها، تفکر سیستمی به بهبود و ارتقای سیستم به طور کامل کمک می کنه. این امر به این دلیل امکان پذیره که تفکر سیستمی به مطالعه ارتباط متقابل عناصر و نه رفتار اونها به صورت مجزا هم توجه می کنه.

 

– آزادی بیشتر برای آزمایش

روش ها و فرآیندهای تحقیق معمولا ساختارهای گام به گام سفت و سختی دارن که فضای کمی رو برای بداهه سازی فراهم می کنه. تفکر سیستمی دارای نقاط ورودی و مداخلات متعددی هستش که ممکنه از روش های تحقیق مرسوم استفاده نکنن و بنابراین، انعطاف پذیری بیشتری رو ارائه میدن.

 

– در نظر گرفتن بازخورد

بازخورد بخشی ضروری از ابزارها و رویکردهای تفکر سیستمی هستش. با ترکیب بازخورد در هر مرحله، تفکر سیستمی به کاهش اتلاف منابع، محدود کردن حاشیه خطا و بهبود کارایی کمک می کنه.

 

– پشتیبانی از سیستم های متخلف

رویکرد اساسی به گونه ای هستش که می تونین اون رو در هر فرآیند، صنعت یا دامنه ای اعمال کنین. شما می تونین از فلسفه و ابزار تفکر سیستمی در سطح شرکت، دپارتمان یا فرد استفاده کنین.

 

تفکر سیستمی چه معایبی داره؟

درست مثل خیلی از ایده های مدیریتی دیگه، تفکر سیستمی هم یک درمان معجزه آسا برای مشکلات شرکت به حساب نمیاد. قبل از اینکه تفکر سیستمی رو به عنوان یک رویکرد بپذیرین، باید هم نقاط قوت و هم معایب اون رو در نظر داشته باشین. نقطه قوت بزرگ اثربخشی اون در پیدا کردن مشکلاته و ضعف بزرگش هم اینه که انجام دادن موفقیت آمیز این کار دشوار هستش.

شاید در یک استارت آپ کوچک که همه در یک تیم کوچک هستن، خیلی راحت بشه یک نمای کلی سیستمی از مشکل رو دریافت کرد. اما همزمان با رشد شرکت، همه چیز پیچیده تر می شه و به دست آوردن یک نمای کلی سیستم که همه چیز رو در بر می گیره، دشوار و دشوارتر می شه. دپارتمان ها، شعب و پروژه ها شروع به کار می کنن که جمع آوری تمام اطلاعات رو خیلی سخت می کنه.

ضعف دیگه اینه که تفکر سیستمی ابزار خوبی برای مقابله با بحران به حساب نمیاد. مثلا اگر فردی دچار حمله قلبی بشه، تفکر سیستمی در مورد شیوه زندگی، رژیم غذایی و تغییرات دارویی اهمیت داره اما بعد از اینکه بحران پشت سر گذاشته شد. به همین ترتیب، تفکر سیستمی برای زمانی که کسب و کار شما در حالت اضطراری قرار می گیره، بهترین ابزار نیست.

 

کاربرد سیستم‌ها در تقویت یادگیری

به طور کلی، تفکر سیستمی می‌تونه به تقویت فرآیند یادگیری کمک کنه. این رویکرد، به شما کمک می‌کنه که به طور جامع و همه‌جانبه‌ به موضوع نگاه کنین و روابط و ارتباطات بین اجزای مختلف رو درک کنین. در زیر، چند راهکار برای تقویت یادگیری با استفاده از تفکر سیستمی لیست کردم:

کاربرد سیستم‌ها در تقویت یادگیری

  1. دیدگاه سیستمی: استفاده از دیدگاه سیستمی کمک می‌کنه تا ارتباطات و تأثیرات میان عوامل مختلف رو در نظر بگیرین. و به جای تمرکز بر اجزای مستقل، سعی کنین به یک سیستم بزرگ فکر کنین و نقش هر عنصر رو در کل سیستم درک کنین. اندازه‌گیری و تحلیل عوامل مختلف و تأثیر اونها بر همدیگه می‌تونه به فهم عمیق‌تری از موضوع و یادگیری بیشتر منجر بشه.
  2. تحلیل علت و معلولی: تفکر سیستمی به شما این امکان رو می‌ده تا به دنبال ریشه‌ها و علل اصلی یک مسئله بگردین. به جای تمرکز بر علائم و نتایج سطحی، سعی کنین علل اصلی و روابط علت و معلولی رو درک کنین. این کمک می‌کنه تا راه‌حل‌های بلندمدت و پایدارتری برای مسائل پیدا کنین.
  3. مدل‌سازی: استفاده از مدل‌سازی کمک می‌کنه سیستم رو به صورت ساده‌تر و قابل فهم‌تری درک کنین. می‌تونین از نمودارها، نمایشگرها و دیگر ابزارهای مدل‌سازی استفاده کنین تا روابط و ارتباطات بین عوامل رو به صورت گرافیکی نشون بدین. این کار به شما در تشخیص الگوها و نقاط قوت و ضعف سیستم کمک می‌کنه. با این رویکرد، الگوها و روابط پیچیده‌تری رو بسادگی درک می‌کنین و در نتیجه، به راه‌حل‌های بهتر و بهینه‌تری می‌رسین.
  4. آزمون فرضیه‌: با اتکا بر تفکر سیستمی، می‌تونین فرضیه‌های مختلفی رو در مورد سیستم بررسی کنین و اونها رو آزمایش کنین. با مشاهده و بررسی نتایج، می‌تونین فرضیه‌های خودتون رو تصحیح و بهبود ببخشین و به یادگیری عمیق‌تری برسین.
  5. همکاری و ارتباط با دیگران: تفکر سیستمی به شما این امکان رو می‌ده تا با دیگران همکاری کنین و از دانش و تجربیات اونها بهره‌برداری کنین. با بحث و گفتگو با افراد دیگه، می‌تونین دیدگاه‌ها و نظرات مختلف رو بشنوید و از تنوع و تجربیات جمعی بهره‌برداری کنین.

برای تقویت یادگیری با تفکر سیستمی، مهم اینه که بازبینی اطلاعات و داده‌ها، تحلیل و تفسیر اونها، و ارتباط و تعامل با عوامل مختلف سیستم رو مدام انجام بدین. همچنین، توجه به تغییرات و پویایی‌های سیستم و توانایی سازگاری با اونها از اهمیت بالایی برخوردارِ!.

 

چطور از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟

در مورد نحوه پیاده سازی تفکر سیستمی در زندگی روزمره و کار، هیچ راهنما یا کتاب قانون جهانی وجود نداره. اما میت ونین جنبه های اساسی این رویکرد رو برای شروع به کارگیری اون، یاد بگیرین. در این بخش به چند مرحله اشاره کردیم که می تونه به شما کمک کنه.

 

چطوذ از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟

 

1. با مشاهده شروع کنین

اول سیستم عناصر مختلف و ذینفعان اون رو ببینین، باد بگیرین و درک کنین. اگر قصد دارین فرآیندهای خاصی رو بهبود بدین، به ابزارها، نرم افزارها و سیستم های سخت افزاری، کاربران و نقاط داده مختلف نگاه کنین.

برای پیاده سازی تفکر سیستمی، سعی کنین نقشه ای از نحوه عملکرد هماهنگ این عناصر و ایجاد ارتباط بین زیرسیستم های مختلف ایجاد کنین. همچنین می تونین داده های تاریخی رو صحت سنجی کنین تا ببینین که آیا نمودار و مشاهدات سیستم شما منعکس کننده رفتار گذشته هست یا نه.

 

2. مشکل رو شناسایی و تجزیه و تحلیل کنین

مشکل اصلی که باعث ایجاد مشکل شده رو تعیین کنین. این مسائل معمولا سیستماتیک هستن و پیدا کردن آنی اونها دشوار هستش. یک رویکرد ساده تر می تونه این باشه که اول مشکلات کوچک تر و قابل کنترل تر رو شناسایی کنین و کم کم جزئیات بیشتری رو اضافه کنین.

از اونجایی که راه حل یا منبع مشکل به احتمال زیاد یک فرد یا عنصر واحد نیست، می تونین دیدگاه های جدیدی رو اعمال کنین. فلوچارت ها و نمودارهای جدیدی ایجاد کنین که جریان یا دستور اطلاعات رو دنبال می کنه و با شناسایی و درک مشکل، پیچیدگی اونها رو افزایش میده.

 

3. تفکر آینده نگر رو تمرین کنین

آینده نگری می تونه سازمان ها رو برای تغییرات آینده آماده نگه داره. البته می دونیم که آینده تا حد زیادی نامعلوم هستش. مخصوصا در حال حاضر که عدم قطعیت و تغییرات زیادی وجود داره.

اما با آینده نگری، سازمان شما می تونه برای چیزی که در آینده در انتظار شماست مجهزتر بشه. آموزش رهبران خودتون برای ایجاد مهارت های آینده نگر می تونه به چابکی، انعطاف پذیری و مرتبط نگه داشتن سازمان شما برای هر چیزی که در آینده در انتظار شماست، کمک کنه. آینده نگری می تونه مزایای زیر رو به دنبال داشته باشه:

  • عملکرد و رفاه فردی افزایش پیدا می کنه
  • عملکرد تیم با چابکی، انعطاف پذیری و ریسک پذیری بیشتر افزایش پیدا می کنه
  • تیم ها خلاق تر و نوآورتر می شن و مشارکت بیشتری دارن
  • افزایش 33 درصدی نرخ حفظ کارکنان

 

4. ذهنیت رشد رو ترویج بدین

سازمان ها، حالا بیشتر از هر زمان دیگه ای، به اتخاذ یک ذهنیت رشد نیاز دارن. یادگیری برای هر فردی یک سفر مادام العمر به حساب میاد. چرا سازمان ها هم این طرز فکر رو اتخاذ نمی کنن؟

به این فکر کنین که چطور می تونین ذهنیت رشد رو در محل کار خودتون پرورش بدین. مثلا چطور توسعه حرفه ای رو تشویق می کنین؟ آیا درون سازمان امکان ارتقا وجود داره و تحرک شغلی رو تشویق می کنین؟ از چه راه هایی فرصت های پیشرفت شغلی ایجاد می کنین؟ آیا کارمندان شما برای ارتقای مهارت یا بهبود مهارت فعلی خودشون سرمایه گذاری می کنن؟

 

5. مداخلات لیست کوتاه

فهرستی از مداخلات احتمالی که پیوستگی عناصر مختلف رو تغییر میده یا سرعت تعامل اونها رو تغییر میده تهیه کنین. مثلا، تغییر بخش های سخت افزاری سیستمی رو در نظر بگیرین که مستعد تاخیر هستن.

به طور مشابه، می تونین تصمیم بگیرین که استخدام یک فرد جدید برای کاهش حجم کاری تیم بهترین راه برای بهبود کارایی هستش. بسته به ماهیت مشکل، فهرستی از تغییرات ایجاد کنین که به راحتی قابل اجرا و اندازه گیری باشه.

 

6. راه حل ها رو اعمال کنین

با استفاده از بدیهی ترین و محتمل ترین راه حل ها شروع کنین. مطمئن بشین که تغییرات قابل توجهی رو به طور همزمان ایجاد نمی کنین که پیدا کردن منبع راه حل رو دشوار کنه. علاوه بر این، موقع تغییر عناصر یا تخصیص مجدد هدف اونها، اختلالات و قطعی های ایجاد شده در سیستم رو در نظر داشته باشین.

 

7. جمع آوری بازخورد و ارزیابی نتایج

جمع آوری بازخورد در تفکر سیستمی برای اندازه گیری تاثیر تغییر از منابع و ذینفعان مختلف یک گام اساسی به حساب میاد. جلسات تیم رو برای درک اینکه چه تغییراتی در سطح مبنا اتفاق افتاده برگزار کنین. برای ایجاد تغییرات و پذیرش پیشنهادها یا حتی شکست آماده بشین.

 

8. روند بهبود رو ادامه بدین

بعد از ایجاد تغییرات، کل سیستم رو به صورت دوره ای بررسی کنین تا مطمئن بشین که عناصر به عملکرد مورد انتظار ادامه میدن. یادتون باشه مکان و زمان همچنین می تونه اثربخشی عناصر سیستمی و نحوه تعامل اونها رو مختل کنه. راه حل هایی رو اعمال کنین که نیازهای آینده رو در نظر می گیرن و در بهینه سازی و بهبود راه حل موجود تردید نکنین.

 

9. از کوچینگ استفاده کنین

همه ما به راهنمایی نیاز داریم. مخصوصا وقتی که وظیفه داریم بعضی از سخت ترین مشکلات رو حل کنیم، داشتن یک دیدگاه بیرونی کمک می کنه. اینجاست که کوچینگ یا مربی گری وارد می شه. با کوچینگ کارکنان شما می تونن با کمک پشتیبانی شخصی، مشکلات سخت رو رفع کنن.

یک مربی می تونه به کارمندان شما کمک کنه تا به بخش هایی از خودشون که نمی دونستن وجود داره، توجه کنن. کوچینگ اینطوری می تونه به اثربخشی سازمانی شما کمک کنه.

برای اطلاعات بیشتر راجع به کوچینگ به صفحه کوچینگ چیست؟ مهرت های کاربردی کوچینگ مراجعه کنین.

 

انتخاب یک نرم افزار CRM خوب از هر تصمیمی مهم تره، درنگ نکنید!

 

نکاتی برای استفاده از تفکر سیستمی در محیط کار

شما می تونین از ابزارها و رویکردهای تفکر سیستمی برای حل مشکلات فوری، مزمن، پیچیده و پایدار در فرآیندهای کسب و کار استفاده کنین. در اینجا چند نکته وجود داره که با توجه به اونها می تونین شروع بهتری داشته باشین.

 

نکاتی برای استفاده از تفکر سیستمی در محیط کار

 

– فرضیات نسازین

فرآیند رو با فرضیات در مورد سیستم یا مشکل شروع نکنین و از مقصر دانستن یک عنصر، فرد یا خرده سیستم خودداری کنین.

 

– اعمال دیدگاه های جدید

قبل از اینکه به راه حل ها فکر کنین، همه رویدادها، الگوها و ساختارها رو بررسی کنین. تمرین های گروهی رو برای در نظر گرفتن دیدگاه ها و دیدگاه های جدید انجام بدین.

 

– به طور کامل بررسی کنین

اطلاعات رو با استفاده از چندین منبع مختلف صحت سنجی کنین و حتی جزیی ترین اطلاعات رو به طور کامل بررسی کنین.

 

– روی بیهودگی یا زیبایی شناسی تمرکز نکنین

برای کامل کردن نمایش بصری نمودارها یا اطمینان از دقت حلقه های علیت، زمان یا منابع زیادی رو صرف نکنین. در عوض، روی این تمرکز کنین که آیا ابزارها اون چیزی که در نظر دارین رو منعکس می کنن یا نه.

 

– سوالات جدید بپرسین

به سوالات جدیدی فکر کنین که مفروضات و مفاهیم اساسی رو به چالش می کشه.

شناسایی زمانی که بحث ها تمرکز خودشون رو از دست میدن

موقع شرکت در یک تمرین یا بحث گروهی، وقتی که تمرکز مکالمه از روی مشکل یا راه حل تغییر می کنه، هوشیار باشین.

 

– ایجاد نقشه ها و حلقه های ذهنی

موقع مشاهده یک مشکل یا فرآیند، با ایجاد یک چارچوب بصری از سیستم شروع کنین.

 

– اعمال مداخلات مختلف

نقاط ورودی، مداخلات و ساختارهای مختلف رو شناسایی کنین که همه عناصر و عملکرد اونها رو در نظر می گیرن. اگر این همون چیزیه که فرآیند شما نشون میده، از امتحان کردن رویکردهای غیرمتعارف نترسین.

 

سخن پایانی

تفکر سیستمی با گسترش تفکر ما و کمک به بیان مشکلات به روش های جدید و متفاوت، دامنه انتخاب های موجود برای حل یک مشکل رو گسترش میده. در عین حال، اصول تفکر سیستمی ما رو آگاه می کنه که هیچ راه حل کاملی وجود نداره. انتخاب هایی که ما انجام میدیم روی سایر بخش های سیستم تاثیر می گذاره.

با پیش بینی تاثیر هر اقدام، می تونیم شدت اون رو به حداقل برسونیم یا حتی از اون به نفع خودمون استفاده کنیم. بنابراین، تفکر سیستمی این امکان رو به ما میده تا انتخاب های آگاهانه ای داشته باشیم.

تفکر سیستمی همچنین برای گفتن داستان های قانع کنده ای که نحوه عملکرد یک سیستم رو توصیف می کنه، ارزشمند هستش. مثلا تمرین ترسیم نمودارهای حلقه علیت، یک تیم رو مجبور می کنه تا تصاویر یا داستان های مشترکی از یک موقعیت رو ایجاد کنه. این ابزارها برای شناسایی، توصیف و انتقال درک شما از سیستم ها به ویژه در گروه ها بسیار موثر هستن.

 

 

سوالات متداول


  • تفکر سیستمی چیه؟

    فکر سیستمی یک رویکرد تحلیلی جامع برای درک چگونگی تعامل عناصر مختلف در یک سیستم یا ساختار هستش. تفکر سیستمی که معمولا برای اهداف تحقیق و توسعه در مطالعات تجاری، علمی، منابع انسانی، پزشکی، اقتصادی و زیست محیطی استفاده می شه، یک رویکرد جامع هستش که به زمینه سازی اطلاعات کمک می کنه.


  • چرا تفکر سیستمی اهمیت داره؟

    تفکر سیستمی به این دلیل مهمه که به محققان اجازه میده تا بخش هایی از یک سیستم رو در کل سیستم تشخیص بدن. این کار معمولا به عنوان القا شناخته می شه. علاوه بر این، تفکر سیستمی می تونه به محققان کمک کنه تا کل سیستم و در نتیجه بخش های تشکیل دهنده ی اون سیستم رو درک کنن. این فرآیند به عنوان کسر شناخته می شه. استفاده از رویکرد استقرایی یا رویکرد قیاسی به سبک یادگیری محقق بستگی داره ……

8 در مورد “تفکر سیستمی چیست و چه مزایایی دارد؟”

  1. نازنین داوودی

    این مطلب جالبی در مورد مفهوم تفکر سیستماتیک بود. خیلی از ما به عادت به مسائل را به شکل خطی و جزء به جزء نگاه می کنیم در حالیکه بسیاری از چالش‌های پیچیده‌ای که در دنیای واقعی با آنها روبرو هستیم، نیازمند نگاهی سیستمی و کل نگرانه دارد.
    تفکر سیستماتیک یک روش تحلیلی قدرتمند است که به ما کمک می‌کند تا ریشه‌ها و الگوهای پنهان پشت رفتارها و مسائل پیچیده را درک کنیم. شخصاً از مطالعه این مقاله ایده‌ها و روش‌های خوبی برای بهبود مهارت‌های تفکر سیستماتیک خود گرفتم. ممنون از نویسنده بابت این مطلب ارزشمند.

    1. امیر علی محمودی

      سلام وقتتون بخیر باشه
      بله درسته خیلی ممنونم از ثبت نظرتون و خیلی خوشحالیم که تونستیم در این باره کمکتون کنیم

  2. امیرحسین عبداللهی

    مقاله شما درباره فکر سیستمی و نحوه استفاده آن در مدیریت و حل مسائل، بسیار جالب و آموزنده بود. روش‌هایی که در این مقاله معرفی شدن، به من کمک کردن تا بهترین راه‌حل‌ها رو برای مشکلات کسب و کار خودم پیدا کنم و به طور کلی با دیدگاه سیستمی نسبت به مدیریت و حل مسائل بیشتر آشنا بشم. خیلی ممنونم برای ارائه این مقاله آموزنده.

    1. امیر علی محمودی

      سلام وقتتون بخیر
      خواهش میکنم خیلی خوشحالیم که تونستیم کمکتون کنیم
      ممنونم از ثبت نظرتون

    1. امیر علی محمودی

      سلام وقتتون بخیر باشه
      عوامل زیر در تفکر سیستمی نقش دارن:
      – تخصص در زمینه سیستم مورد نظر
      – توانایی تفکر انتقادی و حل مسئله
      – توانایی کار در گروه ها
      – توانایی برقراری ارتباط موثر

  3. سعید شهبازی

    داشتن تفکر سیستماتیک خیلی میتونه به رشد و پرورش محصول یا کسب و کار کمک کنه
    تشکر از مطلب خوبی که منتشر کردین

    1. امیر علی محمودی

      سلام وقتتون بخیر باشه
      ممنونم از ثبت نظرتون درست میگین

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید