فهرست مطالب این مقاله:
ساختار تیم فروش با بهترین عملکرد و مقیاس پذیری سریع
واحد فروش شما با ساختاری که از مدتها قبل تعیین کردید در حال کار است و شما با همین ساختار وارد بازار شدید و محصول خود را ارائه کردید. اما در حال حاضر بعد از سنجش عوامل مختلف و نگاهی دقیق به بازار ، دنبال این هستید که سهم بیشتری از بازار را بدست بیاورید .
ممکنه شما فکر کنید که بهتره فقط کارشناس های با استعداد فروش استخدام کنید و اجازه بدید آنها برای شما کار کنند و اینگونه شما به یک تیم فروش عالی دست پیدا کنید.
اشتباه می کنید قبل از هر چیزی شما به آگاهی از ساختار فروش مناسب بر اساس مدل بیزینس خود نیاز دارید که بر اساس آن بتوانید نیروهای خود را استخدام کنید. شما نمی توانید به طور مداوم کارشناس فروش استخدام کنید و انتظار داشته باشید که تجارت شما به طور خودکار رشد کند.
سازماندهی ساختار تیم فروش برای مقیاسپذیری سریع
اینکه بتونید در مسیر رسیدن به اهداف بلند پروازانه تجاری خودتون سرعت رشد بالایی هم داشته باشید یک چالش ترسناکه که بدون انجام فرایندهای لازم، امکان نداره به اهدافتون برسید! اگر یک بستر کارآمد رو آماده نکرده باشید و هم زمان هم قصد داشته باشید دامنه فعالیتهاتونو گسترش بدین، خیلی زود به مشکلات مختلفی برمیخورید. این مشکلات نه فقط روی رشدِ سازمان شما تاثیر بدی داره، حتی درآمدهای اساسی شما رو هم دچار مشکل میکنه.
برای همین، خیلی مواقع پیش میاد که رهبران فروش، تاکتیکها و راه حلهای کوتاهمدت رو در اولویت اصلی خودشون قرار میدن و نیازهای بلندمدت کسبوکار را میذارن برای اولویتهای بعدی. تیمهای فروش هم باید همیشه به فکر تامین نیازهای فوری مشتریان خودشون باشن و اصطلاحا تارگتهای فروششون رو بزنن.
هر کسبوکاری که سریع رشد کنه، چالشها و سختیهای فزایندهای را باید تحمل کنه. اگه فکری برای این سختیها نشه، بالاخره یک زمانی باعث مختل شدن عملکرد کسبوکار میشن. معمولا تیمهای فروش این تفکر اشتباه رو دارن که اگه یک نماینده فروش جدید استخدام کنیم، میشه این چالشها را کمتر کرد!
اما در واقعیت اگه یک ساختار تیم فروش و فرایند فروشِ شفاف رو ایجاد نکرده باشین، فروشهای اضافهای که نماینده جدید برای کسبوکارتون میاره بیشتر از اینکه کمک باشه خودش یک چالش اضافه به حساب میاد! برای همین خیلی مهمه که اگه میخواین تیم فروشتون رو گسترش بدین، یک استراتژی مناسب داشته باشین.
مدل های ساختار تیم فروش
ما در این مقاله به سه مدل ساختار فروشی که بر اساس مدل بیزینس شما می تواند به شما کمک کند اشاره کردیم.
مدل اول: ساختار واحد فروش جزیرهای
این مدل، ساختار سنتی واحد فروش در خیلی از شرکت هاست که ساختار بسیار ساده ای هم دارد. در این مدل شما با آموزش مقدماتی به کارشناسان فروش آنها را به بازار میفرستید و هر کارشناس فروش خودش تولید فرصت می کند و خودش هم روی فرصت کار میکند و در نهایت خودش هم فروش را نهایی میکند. شاید این مدل سنتی ساختار فروش برای بنگاه های املاک کوچک و یا آژانس های مسافربری کوچک مناسب باشد ولی قطعا روش ایده آلی برای تمام شرکتها نیست.
نکات مثبت ساختار تیم فروش جزیره ای :
- در این روش نظارت مدیریتی بسیار کمی به صورت یک به یک لازم است و خروجی نهایی کارشناس فروش ملاک کارکردش هست.
- برای فرآیندهای فروش ساده و شرکت هایی ک یک یا دو محصول دارند می تواند مناسب باشد.
نکات منفی مدل جزیره ای در ساختار واحد فروش:
- یک فضای ( فروش یا مرگ) ایجاد میکند که مشتریانی که محصول ما را در لحظه نیاز ندارند سوخت میشوند و همیشه پیگیریها روی فرصتهای داغ استوار است.
- شما بر نحوه فروش برند خود در بازار کنترل بسیار کمتری دارید ، زیرا این امر کاملاً به سبک فروش هر کارشناس بستگی دارد.
- از آنجا که همه افراد همه کارها را انجام میدهند ، پیگیری و نظارت بر مراحل مختلف قیف فروش کار دشواری است.
نتیجه :
این مدل ساده معمولا برای شرکتهایی مناسبه که پیچیدگی کم و معاملات بالایی دارند. فراموش نکنید که گاهی اوقات ، ساده ترین بهترین است.
مدل دوم: ساختار تیم فروش خط مونتاژ
این ساختار اساساً نیروی کار را در واحد فروش به صورت تخصصی میبیند و کارمندان فروش را به چهار گروه مختلف تقسیم میکند.
- تیم تولید سرنخ ( MDR ) : وظیفه فرد یا افراد این تیم، توسعه سرنخها و جمع آوری نامها ، شماره تلفنها ، ایمیلها و دادههایی معتبر برای نرم افزار CRM شرکت است. در حقیقت این تیم سرنخهای بازار را شناسایی میکند اطلاعات سرنخ و راههای تماس با آنها را مشخص میکند و در نهایت یک سرنخ معتبری که اطلاعات کاملی هم دارد را برای تماس اولیه در اختیار تیم بعدی میگذارد. این تیم میتواند سرنخهایی که از طریق بازاریابی ایجاد شده است را بررسی اولیه کرده و پس از تکمیل اطلاعات آن را به تیم بعدی تحویل دهد به همین دلیل به کارشناسان این تیم MDR (Marketing Development rep) گفته میشود
- تیم توسعه بازار ( SDR ) : فرد یا افراد این تیم روی سرنخهایی که از تیم تولید سرنخ گرفتند کار میکنند و با آنها ارتباط برقرار کرده و محصول را از طریق روشهای مختلف معرفی میکنند. کارشناسان SDR (Sales Development Rep) نیازهای مشتریان را شناسایی کرده و بر اساس آن محصولات شرکت را به آنها معرفی میکند و سرنخ را تا مرحلهای پیش میبرد که مشتری تمایل نسبی به خرید محصول و یا داشتن اطلاعات بیشتر راجع به محصول شرکت داشته باشد و از اینجای کار، سرنخ به تیم AE واگذار میگردد.
- تیم مدیران حساب ( AE ) : وظیفه مدیران حساب که به آنها AE (Account Executive) نیز گفته میشود در یک جمله، بستن معامله است. AE در صورت نیاز با مشتری جلسه میگذارد ، AE در صورت نیاز دمو میدهد، معامله را پیش میبرد و در نهایت سعی میکنند معامله را ببندد.
- تیم موفقیت مشتری : با بسته شدن یک معامله ، مشتری جدید به این تیم منتقل میشود. وظیفه افراد این تیم شاد نگه داشتن مشتریان و افزایش هرچه بیشتر طول عمر آنهاست. این تیم تلاش میکند مشتریان ناراضی را راضی کند ، مشتریان راضی را خشنود کند و مشتریان خشنود را خشنود نگه دارد.
نکته: تصمیم گیری در خصوص این که تیم SDR دقیقا از چه مرحله ای سرنخ را به تیم AE واگذار میکند وابسته به نوع بیزینس شما متفاوت است. مثلا اگر کار شما فروش در و پنجره است میتواند سناریو به این صورت باشد که ابتدا تیم تولید سرنخ به کمک واحد بازاریابی، ساختمانهای نیمه ساخت که به مرحله نصب پنجره نزدیک شده اند را شناسایی میکند و اطلاعات پیمانکار و مسئول پروژه را با روشهای مختلف استخراج کرده و در نرم افزار سی آر ام ثبت میکنند، سپس تیم SDR با سرنخ تماس گرفته، کاتالوگ را ارسال میکند و محصول را معرفی میکند، در نهایت اگر مشتری کوچک ترین تمایلی به گرفتن اطلاعات بیشتر داشت و یا درخواست بازدید و جلسه حضوری داشت این کارشناسان AE هستند که در جلسه حاضر میشوند با مشتری چانه زنی میکنند و به اصطلاح فروش را نهایی میکنند و پس از آن مشتری را به تیم موفقیت میسپارد.
در الگوی خط مونتاژ هر مرحله از فروش تیم اختصاصی خود را دارد. همانطور که مشتریان از قیف فروش عبور میکنند، از سرنخ به فرصتهای واجد شرایط تبدیل میشوند سپس به مشتریان جدید و در نهایت به تیم موفقیت تحویل داده میشوند. از آنجا که عملکرد هر واحد خط مونتاژ بسیار تخصصی است ، شما میتوانید هر تیم را با توجه به معیارهای با ارزش همان تیم ارنج کنید و KPIهای لازم را برای هر تیم مشخص کنید.
همچنین با تخصصی کردن تیم فروش ، شناسایی گلوگاههای قیف فروش راحت تر میشود و شما میتوانید آنها را شناسایی و برطرف کنید. به عنوان مثال ، شاید شما هدف کلی فروش خود را بستن 10 معامله از هر 100 فرصت سرنخ گذاشته باشید. اگر نتایجی که میگیرید از هر 100 فرصت شش معامله است ، میتوانید در هر مرحله از قیف به دنبال دلیل این موضوع باشید.
آیا لیدسازها به تعداد کافی سرنخ خام ایجاد کردهاند؟
آیا SDR به تعداد کافی فرصت در اختیار AE قرار داده است؟
آیا AE به تعداد کافی معامله جوش داده است؟
نکات مثبت ساختار تیم فروش خط مونتاژ :
- این ساختار تیم فروش میتواند برای هر کسب و کاری مناسب باشد.
- جداسازی مشکلات موجود در قیف فروش و رفع آنها را آسان میکند.
- تخصص بیشتر در سازمان فروش شما برابر با کارایی بیشتر کارشناسان شما است.
نکات منفی مدل خط مونتاژ در ساختار واحد فروش:
- اگر تعداد کارشناسان فروش شما کم است تقسیم کردن آنها به چهار گروه شاید عملا امکان پذیر نباشد.
- از آنجا که تیم ها کاملاً تخصصی هستند ، هر یک از اعضای تیم از اهداف کلی واحد فاصله میگیرند و در عوض ، روی اعداد و معیارهای خاص خودشان متمرکز میشوند.
نتیجه:
مدل خط مونتاژ برای اکثر شرکتها می تواند مدل بهینه باشد. این روش برای کاهش پیچیدگی چرخه فروش و افزایش کارایی فروش بسیار عالی است و اگر دنبال تغییر ساختار واحد فروش از روش سنتی خودتان هستید این مدل احتمالا میتواند برای شما مفید باشد.
مدل سوم: ساختار واحد فروش غلاف
ساختار غلاف شبیه به ساختار خط مونتاژ کار میکند ، در حقیقت در این مدل ما چند خط مونتاژ مختلف را در یک ساختار واحد فروش خواهیم داشت.
به عنوان مثال اگر یک خط مونتاژ شامل یک نیروی ایجاد کننده سرنخ خام، سه نفر SDR، دو نفر AE و یک نماینده مشتری باشد و ما اسم این خط مونتاژ را خط مونتاژ A بگذاریم حال در مدل غلاف ما شاهد سه خط مونتاژ A و B و C هستیم که تعداد افراد هر خط هم میتواند متفاوت باشد.
در این مدل شما همچنان از SDR ها ، AE ها و تیم موفقیت مشتری که در بالا توضیح دادیم استفاده میکنید. اما به جای اینکه همه SDR ها یا AE های شما در برابر یکدیگر رقابت کنند، هر خط مونتاژ وظیفه خودش را انجام میدهد.
با استفاده از غلاف ، شما یک ساختار انعطاف پذیر تر نسبت به مدل سنتی ایجاد میکنید. همچنین شما میتوانید خطوط غلافها را بر اساس فروش به شهرهای مختلف ، فروش محصولات مختلف ، یا هر گزینه دیگری از هم تفکیک کنید.
نکات مثبت مدل غلاف :
- با تمرکز بیشتر روی هدف مشخص بازدهی کارشناسان و در نتیجه بازدهی تیم بالاتر میرود.
- همدلی و درک بالا در درون غلاف ها ، اصطکاک کمتر و ارتباط بهتر
- غلاف ها انعطاف پذیرتر و چابک ترند
نکات منفی مدل غلاف :
- با ساختار غلاف ، رقابت بین تمام SDRها و AEها کمتر می شود و رقابت محدود به هر خط مونتاژ میشود.
- تخصص کارشناسان کمتر میشود زیرا وقتی شما کارشناسی را در یک خط مونتاژ قرار می دهید او نمی تواند سایر خطوط را تجربه کند.
نتیجه:
ساختار غلاف فروش در اصل یک نسخه بزرگ تر از خط مونتاژ است. این ساختار برای استارت آپهای بالغ تر که میخواهند منابع فروش موجود را برای استفاده از بازارها بهینه کنند ، مناسب است. اگر بازار خود را تاسیس کرده اید و سهم مناسبی از بازار دارید ، سازماندهی کارشناسان در غلافها، یک تیم فروش بسیار انعطاف پذیر ، چابک و آماده پاسخگویی به چالشهای مختلف ایجاد میکند.
نتیجه گیری کلی :
با توجه به تعریف ساختارهای مختلف واحد فروش این شما هستید که باید در نهایت به این نتیجه برسید که کدام ساختار برای شما مناسب است، در عین حال بهتر است به سایر رقبا در صنعت خود نیز نگاهی بیندازید و ببینید تیمهای فروش آنها چگونه ساختار یافتهاند؟ لازم نیست از آنچه آنها انجام میدهند تقلید کنید اما اگر همه در بازار شما از روش خاصی استفاده میکنند ، ارزش دارد که دلیل و منطق آن را بپرسیم و البته که اگر تمام رقبای شما از یک ساختار خاص استفاده میکنند باز هم این نمی تواند دلیل بر این باشد که آن ساختار بهترین است. با انتخاب هر ساختار فروش مناسب چیزی که شما را به موفقیت نهایی می رساند استفاده از ابزار CRM مناسب برای پیاده سازی طرحها و اهداف شماست و نرم افزار CRM دانا میتواند در این مهم به شما کمک کند.
در ضمن بسیار مهم است که شما دائما از خود بپرسید: “ما چه نوع تیم فروشی داریم؟ ما میخواهیم چه نوع فرهنگی ایجاد کنیم؟ ” فراموش نکنید که نحوه ساختار تیم شما مهمترین تاثیر را بر روند فروش شما خواهد گذاشت پس آن را به شانس رها نکنید.
چطور ساختار تیم های فروش رو سازماندهی کنیم؟
ایجاد یک طرح آنبوردینگ برای آمادهسازی سریع نیروهای تیم فروش
با یک فرایند آنبوردینگ قوی میتونید انتظاراتی که دارین رو خیلی شفاف به نیروهای جدید بگین و با ایجاد عادتهای خوب و استمرار اونها، نیروهای جدید از همون روز اول کارشون میتونن خیلی راحتتر با چارچوب شما همسو بشن.
اگه برای آموزش نیروهای جدیدتون هیچ برنامهای نداشته باشین احتمالا هیچوقت نمیتونین پتانسیل واقعی اونها رو شکوفا کنین! توی این شرایط نمیتونین انتظار داشته باشید یک ساختار سازمانی شفاف و کارآمد برای فروش ایجاد بشه. به همین دلیل باید مدام اهداف و پیشبینیهایی که قبلا داشتین رو تغییر بدین و با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کنین.
بهترین نرمافزار CRM نرم افزاری هست که یادگیری آسونی داشته باشه و میتونه به شما کمک کنه یک فرایند آنبوردینگ خیلی خوب رو ایجاد کنین. حتی اگه دقیقترین و سادهترین فرایندهای استاندارد رو هم بهکار ببرین اما ابزارهایی که استفاده میکنین پیچیده و ناکارآمد باشن، نیروهای جدید و حتی قدیمی ممکنه مقاومت نشون بدن. نیروهای جدید همیشه میخوان ظرف چند ساعت آموزشهای لازم رو ببینن و اصطلاحا کار رو یاد بگیرن.
با کمک یک فرایند آنبوردینگ کارآمد و ابزارهای فروش نوآورانه میتونین به نیروهای جدیدتون کمک کنین خیلی سریع به تارگتهای مشخص شده برسن و کسبوکار هم با نرخی که در نظر داشتین گسترش پیدا کنه.
تعیین اهداف مناسب با ساختار تیم فروش برای تقویت روحیه و انگیزه
برای اینکه موفقیت کسبوکار در حال رشدتون رو حفظ کنین، باید هم به تیم فروشتون اعتماد کنین و هم به اونها برای رسیدن به تارگتهای تعیین شده الهام بدین.
البته گفتن این حرفها آسونه! اینکه بدونین تیم فروش برای موفقیت دقیقا به چه چیزهایی از سمت شما نیاز داره، اصلا کار آسونی در پیش ندارین. اگه تو کسبوکارتون چندتا تیم فروش و یک سازمان فروش پیچیده وجود داشته که کارتون بازم سختتر میشه!
برای اینکه بین اعضای تیم فروشتون انگیزه و رقابت سالمی ایجاد کنین باید در متعادلسازی رویکردها توانایی خوبی داشته باشین. ممکنه یک سری انگیزهها برای یکی از تیمهای فروش عالی باشه اما هیچ جذابیتی برای یک تیم دیگه نداشته باشه! ممکنه بعضی تیمها با رقابت انگیزه بگیرن و بعضی دیگه با افزایش پورسانت و فعالیتهای جمعی برای رسیدن به تارگتها.
به عنوان یک مدیر فروش خیلی مهمه که با ایجاد فشار مناسب روی تیمهای فروش، کاری کنین که انگیزه لازم برای جنگیدن رو داشته باشن اما همزمان دچار استرس نشن. نکته مهم دیگه اینه که به محض اینکه مفهوم رقابت برای تیمهای فروشتون جذابیت خودش رو از دست داد، متوجه بشین.
نرمافزار CRM دانا با ایجاد امکان همکاری تیمی به شما اجازه میده تا اهدافی متناسب با سطح تیم ایجاد کنین و اونها رو به سمت موفقیت هدایت کنین. این قابلیت نیروها رو تشویق میکنه تا با همدیگه همکاری داشته باشن و اگه دانش و تجربه خاصی دارن اون رو با بقیه هم به اشتراک بگذارن. اینطوری همه اعضای تیم از همدیگه حمایت میکنن و موفقیتهای فردی و تیمی هم رو جشن بگیرن.
از سوی دیگه، اهداف تیمی به مدیران فروش اجازه میده تا روی نحوه پیشرفت تیمها برای رسیدن به تارگتها نظارت بهتری داشته باشن. در نرمافزار میشه یک نمای کلی از عملکرد فردی و تیمی رو در اختیار داشت. اینطوری میتونین موفقیتها و نقاط قوت تیم فروشتون رو شناسایی کنین و به عنوان یک مدیر الهامبخش، اونها رو جشن بگیرین. علاوه بر این، اگه نیروهایی عملکرد خوبی ندارن یا موفق نشدن به تارگتها برسن خیلی راحت متمایز میشن.
اگه مانعی به وجود بیاد و عملکرد تیمها رو دچار مشکل کنه، خیلی راحت اونها رو شناسایی میکنین و با ایجاد تغییرات لازم در فعالیتها، میتونین یک برنامه برای از بین بردن موانع داشته باشین.
تعیین اهداف عملگرا برای حفظ تمرکز تیم های فروش
یک روش موثر برای جلوگیری از این اختلالات عملکرد تیم فروش میتونه این باشه که برای تعیین اهدافتون یک شیوه عملگرا رو در پیش بگیرین. این شیوه باید طوری باشه که تیمهای فروشتون اکثر مواقع بتونن به تارگتهای مشخص شده برسن.
شما نمیتونین نتایج رو در فروش کنترل کنین اما اقدامات و ورودیهای یک فرایند فروش در دست شماست. اگه هدف خوتون رو به یک سری وظایف قابل کنترل تبدیل کنین، خیلی راحتتر میتونین اقدام کنین.
اگه رویکرد مبتنی بر نتیجه رو به رویکرد فروش مبتنی بر فعالیت تغییر بدین، به تیم فروشتون کمک میکنین تا دوباره کنترل فروش رو به دست بگیرن و در طول یک سال فعالیت همیشه در مسیر درستشون قرار داشته باشن.
در این رویکرد باید اهداف کوچک و فعالیتمحور و همینطور اقدامات الهامبخشی مثل جشن گرفتن سالگرد اولین خرید مشتری یا فروش مازاد رو در نظر داشته باشین. با این تعیین اهداف به نیروهاتون کمک میکنین تا بیشتر روی توسعه روابط خودشون با مشتریان تمرکز کنن.
وقتی همه چیز متمرکز، واضح و هماهنگ باشه، تیمهای فروشتون میتونن بیشتر روی اصلیترین فعالیت خودشون یعنی فروش وقت بگذارن. ابزارهای مناسب در این زمینه به شما کمک میکنه تا پیشرفت اونها را خیلی بهتر رصد کنین و فرایند فروش کسبوکارتون رو بهینه و بهینهتر کنین.
ساختاردهی مناسب تیم فروش برای همسو شدن نیروها در مسیر موفقیت
برای ایجاد یک ساختار مناسب در تیم فروش باید ببینید کدوم راهکار برای کسبوکار و نیروهای فروشتون بهترین کارکرد رو داره. ممکنه شما نتونید خیلی سریع یک ساختار کارآمد ایجاد کنین، اما در آینده که کسبوکار شما قراره با نرخ سریعتری گسترش پیدا کنه، هر طوری که هست حتی با آزمون و خطا بهتره به این ساختار برسین.
با رشد کردن تیم فروشتون، ممکنه به این نتیجه برسین نیروهای فروش با تمرکز چند جانبه و کلی، بر روی نتایج کسبوکارتان تاثیرگذاری بیشتری دارن. این اصلا موضوع عجیبی نیست! یک تیم فروش که از نیروهای عمومی تشکیل شده، خیلی سریع کارایی خودش رو در یک کسبوکار در حال رشد از دست میده.
در این شرایط، نیروهای فروش ممکنه برای چشماندازها، سرنخها و حتی معاملا با همدیگه رقابت کنن. این موضوع میتونه ناسازگاری بین نیروها رو به شکل چشمگیری افزایش بده. شما باید از نقشهای تخصصیتر در کسبوکارتون کمک بگیرین تا هم فرایندهای فروش رو به صورت مستمر اصلاح کنن و هم به نیروهای فروش اجازه بدن روی تخصص خودشون متمرکز بشن.
شما میتونید تیمهای فروشتون رو بر اساس محصول، بازار یا صنعتی که در اون فعال هستید، ساختاردهی کنین. اینطوری به تیمها اجازه میدین تا با اصلاح رویکرد خودشون به نیروهای خبره و متخصص تبدیل بشن.
اجازه ندهید ساختار تیم فروش در نتایج شما تاثیر منفی بذاره
رشد سریع شما نباید روی نتایج فروشتون تاثیر منفی بذاره پس فراهم کردن بستری که به تیم فروشتون اجازه رشد بده، برای ادامه حرکت لازمه.
این کار نیازمند فرآیند های فروش ساده سازی شده و قابل تکرار، همچنین اهداف تیمی عملگرا به همراه ساختار تیمی کارآمده ، استفاده از یک CRM مناسب میتونه در این راه بهتون کمک کنه
سوالات متداول
انواع مدل های ساختار فروش چیست؟
مدل اول: ساختار واحد فروش جزیرهای – مدل دوم: ساختار تیم فروش خط مونتاژ – مدل سوم: ساختار واحد فروش غلاف
چطور ساختار تیم های فروش رو سازماندهی کنیم؟
ایجاد یک طرح آنبوردینگ برای آمادهسازی سریع نیروهای تیم فروش – تعیین اهداف مناسب با ساختار تیم فروش برای تقویت روحیه و انگیزه – تعیین اهداف عملگرا برای حفظ تمرکز تیم های فروش – ساختاردهی مناسب تیم فروش برای همسو شدن نیروها در مسیر موفقیت – اجازه ندهید ساختار تیم فروش در نتایج شما تاثیر منفی بذاره