تفکر سیستمی چیست و چه مزایایی دارد؟

تفکر سیستمی
فهرست مطالب این مقاله :

در مورد اصطلاح تفکر سیستمی دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. این رشته فراتر از چند ابزار و تکنیک است. خیلی از افراد مجذوب ابزارهایی مثل ابزارهای طوفان فکری، ابزارهای تفکر ساختاری، ابزارهای تفکر پویا و همچنین ابزارهای مبتنی بر کامپیوتر هستند.

آن‌ها متعقدند که ابزارهای تفکر سیستمی می‌تواند آن‌ها را به افرادی هوشمندتر و سازنده‌تر تبدیل کند. با این حال، موضوع فراتر از این است، چون تفکر سیستمی استراتژیک‌تر است و نسبت به محیطی که در آن حضور داریم حساس‌تر است.

این نوع تفکر یک رویکرد حل مساله قدرتمند است که شامل ابزارها و روش‌های مختلفی می‌شود. تفکر سیستمی که عموما به عنوان راهی برای تشخیص مسائل پیچیده و متقابل عملکردی در عملیات کسب و کار و گردش کار فنی استفاده می‌شود، بر روی مفهوم «سیستم» به عنوان یک کل تمرکز می‌کند.

استفاده از درس‌های تفکر سیستمی در زندگی حرفه‌ای و شخصی می‌تواند به حل چالش‌های تکراری و فراگیر کمک کند. در این مقاله تفکر سیستمی را تعریف می‌کنیم و علاوه بر بررسی مزایا و معایب آن، می‌بینیم چطور می‌شود از این رویکرد در محیط کار استفاده کرد.

 

تفکر سیستمی چیه؟

نظریه تفکر سیستمیک یا تفکر سیستمی، اولین بار در سال 1956، وقتی که پروفسور جی فارستر، گروه دینامیک سیستم‌ها را در دانشکده مدیریت اسلون MIT تاسیس کرد، مطرح شد.

تفکر سیستمی یک رویکرد تحلیلی جامع برای درک چگونگی تعامل عناصر مختلف در یک سیستم یا ساختار است. تفکر سیستمی که معمولا برای اهداف تحقیق و توسعه در مطالعات تجاری، علمی، منابع انسانی، پزشکی، اقتصادی و زیست محیطی استفاده می‌شود، یک رویکرد جامع است که به زمینه سازی اطلاعات کمک می‌کند.

برخلاف روش‌های تحلیل منظم که معمولا اجزای مختلف یک سیستم را برای پیدا کردن راه حل‌ها جدا می‌کنند، تفکر سیستمی شامل مطالعه تمام اجزا و تاثیر آن‌ها بر روی همدیگر است.

کسب و کارها و سازمان‌های بزرگ معمولا از ابزارها و روش‌های تفکر سیستمی برای پیدا کردن راه حلی برای مشکلات پیچیده طولانی مدت استفاده می‌کنند. این رویکرد در حل چالش‌هایی که علیرغم تلاش برای شناسایی الگوهای علت و معلولی، حل نشده باقی می‌مانند مفید است.

بر اساس این رویکرد میان رشته‌ای، همه سیستم‌ها شامل بخش‌های وابسته به هم هستند که با محیط، زمان، مکان و سایر عوامل تغییر می‌کنند. هدف از رویکرد تفکر سیستمی شناسایی هم افزایی بین این بخش‌ها و تجویز رفتار صحیح این عناصر مختلف است.

تفکر سیستمی مبتنی بر این ایده است که تمام فرآیندهای کلیدی در یک سازمان به هم مرتبط هستند. یک سیستم مجموعه‌ای از اجزاست که به عنوان یک کل با هم کار می‌کنند تا به یک هدف مشترک دست پیدا کنند. یک سیستم بزرگتر از مجموع اجزای تشکیل دهنده‌ی آن هست چون رابطه بین اجزای مختلف به ارزش سیستم اضافه می‌کند.

با توجه به تعریف، این یک رویکرد منجسم است که همه زیرسیستم‌ها را به عنوان بخش‌هایی از یک سیستم کلی می‌بیند نه به صورت مجزا یا به عنوان بخش.

 

 

تفکر سیستمی از چه اجزایی تشکیل شده؟

اتخاذ مفاهیم تفکر سیستمی می‌تواند به کسب و کار شما کمک کند تا نسبت به رقبای خودش یک قدم جلوتر باشد. مخصوصا در دنیایی که با این سرعت در حال تغییر است، خیلی مهم است که سازمان‌ها چابک و استراتژیک بمانند تا بتوانند با نیازهای بازار هماهنگ باشند. در اینجا شش مفهوم مهم در تفکر سیستمی را ارائه می‌کنیم تا انطعاف پذیر، چابک و با تغییرات آینده هماهنگ بمانید.

 

اجزای تفکر سیسمی

 

1. ترسیم سیستم ها

برای اینکه چگونگی حل یک مشکل را درک کنید، باید اکوسیستم‌هایی که مشکل در آن‌ها به وجود آمده است را درک کنید. به این ترسیم (نگاشت) سیستم می‌گویند؛ آشنایی با سیستم‌هایی که یک مشکل در آن وجود دارد تا بهتر از بقیه سیستم‌ها جدا شود.

وقتی که سیستم‌ها را برای کمک به حل مشکل ترسیم کردید، می‌توانید از بعضی از مدلسازی‌های سیستم‌ها استفاده کنید تا به درک نحوه اتصال آن‌ها کمک کند.

 

2. به هم پیوستگی

اگر چیزی را در مورد این جهان مطمئن باشیم این است که از آن چیزی که فکر می‌کنیم کوچک‌تر است. بعد از اینکه سیستم‌ها را برای مشکلی که قرار است حل کنید، ترسیم کردید، وقت آن رسیده تا بفهمید سیستم‌ها چطور به هم متصل هستند.

گاهی اوقات ممکن است ارتباط سیستم‌ها غیرخطی یا بدون تاثیرگذاری مستقیم روی همدیگر به نظر برسد. اما اگر به اندازه کافی عمیق شوید، احتمالا تعدادی اتصال بین سیستم‌های خاص را پیدا می‌کنید.

 

3. سنتز

اساسا سنتز یعنی معنا بخشیدن به چیزهای زمینه‌ای مرتبط با مشکلی که قرار است حل کنید. برخلاف تجزیه و تحلیل، سنتز معمولا وقتیه که ایده‌ها یا چیزهایی را برای خلق چیزی جدید ترکیب می‌کنید.

 

4. پیدایش

منظومه شمسی را در نظر بگیرید. می‌دانیم که منظومه شمسی منظومه‌ای بزرگ، انتزاعی و پیچیده است. این منظومه از سیارات، ستاره‌ها، کهکشان‌ها و خیلی چیزهای دیگر احتمالا هنوز کشف نکرده‌ایم، تشکیل شده است.

اما این نطقه‌ی پیدایش است: چیزهای بزرگ‌تر از چیزهای کوچک‌تر پدید می‌آیند. وقتی قرار است بفهمیم چطور این چیزها با هم ترکیب می‌شوند (یا چطور قسمت‌های مختلف را کنار هم قرار بدهیم)، پیدایش اهمیت زیادی پیدا می‌کند.

 

5. حلقه‌های بازخورد

بازخورد برای درک اینکه آیا چیزی کار می‌کند یا نه، خیلی مهم است. اما مهم‌تر از آن، بازخورد به ما کمک می‌کند بفهمیم چه زمانی کارها درست پیش نمی‌رود. اگر تفکر سیستمی را در سازمان خود پیاده می‌کنید، در نظر داشته باشید که چطور حلقه‌های بازخورد را در فرآیند، پیاده سازی می‌کنید.

مثلا فرض کنید در حال راه اندازی یک نرم افزار مدیریت عملکرد جدید هستید. تیم‌های منابع انسانی شما در حال کار با مدیرانی در سرتاسر کسب و کار هستند تا نحوه استفاده از این پلتفرم را به میزان کافی آموزش بدهند. با این حال متوجه می‌شوید که بعضی از مدیران نقاط عطف کلیدی مثل بررسی عملکرد سالانه را از دست می‌دهند.

شما چند گروه تمرکز و ساعات اداری را با مدیران خود تنظیم می‌کنید. در این جلسات، متوجه می‌شوید که مدیران شما نقاط عطف بررسی عملکرد را در سیستم از دست می‌دهند، چرا که نمی‌دانند چطور از نرم افزار استفاده کنند. بعد از جمع آوری بازخورد، متوجه می‌شوید که سازمان شما در بخش آموزش به حمایت بیشتری نیاز دارد.

 

6. علیت

علیت در واقع ایده‌ای هست که می‌گوید علت و معمولی وجود دارد. این مفهوم خیلی ساده است: اقدامات بر نتیجه تاثیر می‌گذارد. بنابراین، وقتی به دنبال حل بخشی از سیستم هستید، خیلی مهم است که قطعات علت و معلولی سیستم‌های خود را آزمایش کنید.

در مثال بالا، از آنجایی که شما در ساعات اداری مدیر، دریافت بازخوردهای منظم را پیاده سازی کردید، تیم منابع انسانی شما بهتر می‌تواند استراتژی ارتباطی خودش را تنظیم کند. با کمک تیم ارتباطات داخلی، تیم منابع انسانی شما راهنمایی‌هایی را در مورد بهروش‌های استفاده از نرم افزار گردآوری کرده و این کار باعث شده تا تعداد بررسی‌های عملکرد با امتیاز پایین‌تر از انتظار، تا 30 درصد کاهش پیدا کند.

 

اصول تفکر سیستمی؛ نگاه جامع‌تری از سیستم‌ها

تفکر سیستمی یک رویکرد قدرتمند هست که کمک می‌کند سیستم‌ها را به طور جامع‌تر و گسترده‌تری درک کنیم. تفکر سیستمی نه تنها به ما این امکان را می‌دهد که به عوامل مختلف یک سیستم توجه کنیم، بلکه به ما کمک می‌کند تا روابط و تأثیرات بین این عوامل را بشناسیم. ما در اینجا تلاش می‌کنم تا بعضی از مهم‌ترین اصول را برای شما شرح دهیم:

اولین اصل در تفکر سیستمی این است که سیستم به عنوان یک مجموعه از اجزاهای مختلف در نظر گرفته می‌شود که با هم در تعامل و ارتباط هستند. با دیدگاه سیستمی، درکی جامع‌ از یک ساختار داریم و بیشتر از هر چیز دیگری روی عملکرد سیستم تمرکز می‌کنیم.

دومین اصل به تاثیر زمان اشاره دارد. این اصل تاکید می‌کند که تأثیرات و تغییرات یک سیستم، در طول زمان رخ می‌دهد. از طرفی این تغییرات، از طریق بازخورد و بازتاب، بین عوامل مختلف داخلی سیستم منتقل می‌شود. یعنی تغییرات در یک عامل می‌تواند بصورت زنجیره‌ای در سایر عوامل سیستم تاثیر ایجاد کند.

اصل سوم به تعاملات و وابستگی‌ها اشاره دارد. یعنی اینکه تفکر سیستمی تأکید می‌کند که بین عوامل مختلف سیستم تعامل رخ می‌دهد و این‌ها به هم وابسته هستند. از طرفی، هر عامل در سیستم به تنهایی می‌تواند تأثیر زیادی روی سایر عوامل داشته باشد. پس اگر عاملی در یک سیستم تغییر کند، می‌تواند تغییرات زنجیره‌ای در بقیه عوامل ایجاد کند. درک این ارتباطات و وابستگی‌ها به ما کمک می‌کند بهترین راهکارها را برای بهبود عملکرد سیستم پیدا کنیم.

یک اصل دیگر در تفکر سیستمی این است که جهان را به عنوان یک سری سیستم‌های جامع و متصل در نظر می‌گیرد. بر طبق این اصل، برای اینکه درک درستی از سیستم داشته باشیم، باید آن را در یک محیط بزرگتر، یعنی جامعه، سازمان، یا جهان تصور کنیم و در نظر بگیریم. فهم ارتباطات و تأثیرات یک سیستم با سایر سیستم‌ها به ما کمک می‌کند تا بهترین راهکار را برای بهبود کلیت جامعه یا سازمان پیدا کنیم.

یک اصل خیلی مهمی که تفکر سیستمی دارد این است که مدام به ما یادآوری می‌کند که تلاش برای بهبود باید پایدار باشد. یعنی به جای رفع مسائل به صورت موقت، باید راهی ارائه بدهیم که در طول زمان اثرگذار باشد. این به معنی نگاه بلندمدت در تفکر سیستمی هست.

با استفاده از اصول تفکر سیستمی، می‌توانیم الگوها و روابط پیچیده درون سیستم را شناسایی کنیم و راهکارهای موثرتری برای بهبود مسائل بدهیم. این پایداری می‌تواند در سطح یک سازمان، یک جامعه یا حتی جهان باشد.

 

در چه بخش‌هایی می‌توانیم از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟

تفکر سیستمی در بسیاری از زمینه‌ها و بخش‌ها قابل استفاده است. در ادامه چند مثال می‌زنیم تا بهتر متوجه شوید:

  • مدیریت سازمانی: تفکر سیستمی در مدیریت سازمانی کاربرد دارد! با این رویکرد می‌توانید بهبود مسائل سازمانی، برنامه‌ریزی استراتژیک، بهبود فرآیندهای سازمانی و ارتقای عملکرد را پیش ببرید.
  • علوم اجتماعی: در حوزه علوم اجتماعی، تفکر سیستمی می‌تواند به حوزه سیستم‌های اجتماعی ورود پیدا کند. این تفکر در حوزه علوم اجتماعی، عوامل مؤثر بر رفتار افراد و تعاملات گروهی را بررسی می‌کند. از این رویکرد در جامعه‌شناسی، روانشناسی سازمانی، علوم سیاسی و سایر زمینه‌های مرتبط استفاده می‌شود.
  • مدل‌سازی و شبیه‌سازی: تفکر سیستمی برای مدل‌سازی و شبیه‌سازی سیستم‌های پیچیده هم کاربرد دارد. با استفاده از این رویکرد، مدل‌های ریاضی و شبیه‌سازی‌های کامپیوتری را انجام می‌دهند!
  • محیط زیست و منابع طبیعی: تفکر سیستمی در مدیریت منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست نقش مهمی دارد. با استفاده از این رویکرد، می‌توانید تأثیر فعالیت‌های انسانی بر اکوسیستم‌ها را بررسی کنید. همچنین، راهکارهایی برای بهره‌برداری پایدار از منابع طبیعی و حفظ تعادل اکوسیستم‌ها ارائه بدهید.
  • علوم بهداشتی و پزشکی: تفکر سیستمی می‌تواند در تحلیل و برنامه‌ریزی سیستم‌های بهداشتی، مدیریت بحران‌های بهداشتی و بهینه‌سازی سیستم‌های مراقبت از سلامت استفاده شود.
  • مهندسی: از طرفی، تفکر سیستمی می‌تواند به تحلیل و طراحی سیستم‌های پیچیده “فنی” کمک کند. سیستم‌های الکترونیکی، مکانیکی، صنعتی و نرم‌افزاری همه می‌توانند از کمک تفکر سیستمی بهره ببرند. همچنین، این رویکرد می‌تواند در بهبود فرآیندها، بهینه‌سازی عملکرد و مدیریت پروژه‌های پیچیده مورد استفاده قرار بگیرد.
  • آموزش و پرورش: امروزه در حوزه آموزش و پرورش هم از تفکر سیستمی بهره می‌برند. با این رویکرد، نگاهی کلان و گسترده‌ به روابط و تأثیرات میان عوامل مختلف در فرآیند آموزش و یادگیری داشته باشید. و به مرور زمان، راهکارهای بهبود آموزش و ارتقای کیفیت آموزشگاه‌ها را پیدا کنید.
  • اقتصاد و مدیریت مالی: با تفکر سیستمی، رفتار سیستم‌های اقتصادی، مدیریت مالی و بازارها را تحلیل و پیش‌بینی بکنید. در پژوهش‌های مرتبط با اقتصاد سیستمی، مدل‌سازی رفتار بازار، تحلیل ریسک و بهینه‌سازی سیستم‌های مالی هم می‌توانید ازش استفاده کنید.
  • سیاست و برنامه‌ریزی عمومی: این رویکرد می‌تواند در درک تأثیرات سیاست‌ها و تدابیر عمومی بر جامعه‌، مدیریت منابع عمومی و بهبود فرآیندهای تصمیم‌گیری در سطح عمومی مفید باشد.
  • طراحی شهری و توسعه پایدار: تفکر سیستمی در طراحی شهری و توسعه پایدار هم کاربرد دارد. تدابیر حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی، بهینه‌سازی سیستم‌های حمل و نقل عمومی، توسعه پایدار و مدیریت هوشمند شهری همگی به سمت کاربرد تفکر سیستمی برای حل مسایل و بهبود سیستم‌ها رفته‌اند.

البته این‌ها فقط مثال‌ها و بخش‌هایی هستند که نشان دادند می‌شود از تفکر سیستمی بر بهبود مسائل استفاده کرد. قطعا تعداد بخش‌ها خیلی گسترده‌تر و بیشتر هست و حوزه‌های دیگری هم می‌شود به این موارد اضافه کرد. ما اینجا فقط به این بخش‌ها خیلی کلی نگاهی انداختیم.

 

تفکر سیستمی در رهبری

خیلی از رهبران استراتژیک برجسته در دنیا امروزه برای ایجاد تغییر روی مهارت‌های تفکر سیستمی خود تکیه می‌کنند. این کار به درک عمیق مدل‌های ذهنی با هدف بهبود آن‌ها برای بهینه سازی عملکرد سازمانی نیاز دارد. شاید اطلاع نداشته باشید، اما خیلی از رهبران برای کمک به نتیجه گیری جدید از ابزارهای تفکر سیستمی استفاده می‌کنند.

با این حال، تفکر سیستمی در رهبری، یک رویکرد یکسان نیست. پویایی سیستم‌ها در هر مشکلی می‌تواند متفاوت باشد. اجازه بدهید توضیح بدهیم که تفکر سیستمی و تفاوت در پویایی سیستم ها در رهبری چطور به نظر می رسه.

 

– آینده نگری

آینده نگری یعنی یک رهبر با حس عمل گرایی و خوش بینی به آینده نگاه می‌کند. رهبرانی که از لنز آینده نگری استفاده می‌کنند اعتقاد دارند که نسبت به رهبرانی با آینده نگری پایین، تا 147 درصد زمان بیشتری را برای برنامه ریزی در زندگی شخصی و تا 159 درصد زمان بیشتری را برای برنامه ریزی در کار خود صرف می‌کنند.

نتیجه‌ی این همه برنامه ریزی چیست؟ رهبران آینده نگر تیم‌هایی با عملکرد بالاتر دارند. افزایش چابکی، مشارکت تیم، نوآوری، ریسک پذیری، عملکرد و انعطاف پذیری از نتایج این رویکرد است.

 

– استراتژی و برنامه ریزی

همان طور که می‌توانید حدس بزنین، تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک اجزای بزرگی از اتخاذ دیدگاه سیستمی هستند. رهبران می‌توانند برای دیدن کل سیستم از فاصله دورتری نگاه کنند و سپس بزرگنمایی کنند تا ببینند سیستم چطور کار می‌کند.

 

– ذهنیت رشد

اگر واقعا تفکر سیستمی را خلاصه کنیم، همه‌ی آن در مورد حل مساله است. این یعنی رهبران همه چیز را نمی‌دانند. آن‌ها باید چیزهای جدیدی را هم یاد بگیرند و از آن مهم‌تر مایل به یادگیری باشند. رهبرانی که ذهنیت رشد را اتخاذ می‌کنند، به دلیل این دیدگاه، برای دیدن نحوه عملکرد سیستم مجهزتر هستند.

 

– تمایل به اشتباه کردن

احتمالا همه ما مدیرانی داشتیم که تحت هر شرایطی حاضر نبودند اشتباه کنند. این نظریه، استراتژی یا فرآیندها به دلیل ذهنیت ثابتی ایجاد می‌شود که این دسته از مدیران حاضر نیستند آن را رها کنند.

اما با متفکران سیستمی در رهبری، مایل هستند اشتباه کنند. آن‌ها می‌توانند ببینند که یک نظریه سیستمی چه وقتی کار نمی‌کند. آن‌ها می‌پذیرند که اعتراف کنند باید درباره تفکرات قبلی خود تجدیدنظر کنند و با اینکه با عواقب آن مواجه شوند، مشکلی ندارند.

 

چرا تفکر سیستمی اهمیت دارد؟

تفکر سیستمی به این دلیل مهم است که به محققان اجازه می‌دهد تا بخش‌هایی از یک سیستم را در کل سیستم تشخیص دهند. این کار معمولا به عنوان القا شناخته می‌شود. علاوه بر این، تفکر سیستمی می‌تواند به محققان کمک کند تا کل سیستم و در نتیجه بخش‌های تشکیل دهنده‌ی آن سیستم را درک کنند. این فرآیند به عنوان کسر شناخته می‌شود. استفاده از رویکرد استقرایی یا رویکرد قیاسی به سبک یادگیری محقق بستگی دارد.

تفکر سیستمی با گسترش تفکر و کمک به محققان در بیان مسائل به روش‌های جدید و متفاوت به گسترش دامنه گزینه‌های موجود برای حل یک مشکل کمک می‌کند. این می‌تواند خیلی مفید باشد، چون هنگام برخورد با انواع دشوار مشکلاتی که به راه حل نیاز دارند، تفکر سیستمی را به یک ابزار خیلی موثر تبدیل می‌کند.

تفکر سیستمی هنگام برخورد با مسائل پیچیده خیلی مفید است، چون به بخش‌هایی از سیستم اجازه می‌دهد تا بر اساس عملکردشان طبقه بندی شوند.

 

 

تفکر سیستمی چه مزایایی دارد؟

تفکر سیستمی نسبت به اشکال سنتی تحقیق و تحلیل، مزایای زیادی دارد که در این بخش به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

 

 مزایای تفکر سیستمی

 

– کمک به شناسایی پیوستگی

تفکر سیستمی به جای اینکه عناصر را فقط به صورت جداگانه مطالعه کند، نحوه تعامل این عناصر با همدیگر و نتیجه را هم مطالعه می‌کند.

 

– محدود نبودن به یک فرضیه

اکثر فرآیندهای تحقیق و تحلیلی با یک فرضیه پایه شروع می‌شوند و سعی می‌کنند علت و آثار مشکلات را شناسایی کنند. تفکر سیستمی به چنین شرایطی محدود نمی‌شود و تشخیص می‌دهد که یک راه حل یا دلیل ساده همیشه پاسخگو نیست.

 

– بهبود کل سیستم

به جای بهبود عملکرد یا کارایی یک قسمت از سیستم و دست نخورده ماندن بقیه ساختارها، تفکر سیستمی به بهبود و ارتقای سیستم به طور کامل کمک می‌کند. این امر به این دلیل امکان پذیر است که تفکر سیستمی به مطالعه ارتباط متقابل عناصر و نه رفتار آن‌ها به صورت مجزا هم توجه می‌کند.

 

– آزادی بیشتر برای آزمایش

روش‌ها و فرآیندهای تحقیق معمولا ساختارهای گام به گام سفت و سختی دارند که فضای کمی را برای بداهه سازی فراهم می‌کند. تفکر سیستمی دارای نقاط ورودی و مداخلات متعددی است که ممکن است از روش‌های تحقیق مرسوم استفاده نکنند و بنابراین، انعطاف پذیری بیشتری را ارائه می‌دهند.

 

– در نظر گرفتن بازخورد

بازخورد، بخشی ضروری از ابزارها و رویکردهای تفکر سیستمی است. با ترکیب بازخورد در هر مرحله، تفکر سیستمی به کاهش اتلاف منابع، محدود کردن حاشیه خطا و بهبود کارایی کمک می‌کند.

 

– پشتیبانی از سیستم های متخلف

رویکرد اساسی به گونه‌ای است که می‌توانید آن را در هر فرآیند، صنعت یا دامنه‌ای اعمال کنید. شما می‌توانید از فلسفه و ابزار تفکر سیستمی در سطح شرکت، دپارتمان یا فرد استفاده کنید.

 

تفکر سیستمی چه معایبی دارد؟

درست مثل خیلی از ایده‌های مدیریتی دیگر، تفکر سیستمی هم یک درمان معجزه آسا برای مشکلات شرکت به حساب نمی‌آید. قبل از اینکه تفکر سیستمی را به عنوان یک رویکرد بپذیرید، باید هم نقاط قوت و هم معایب آن را در نظر داشته باشید. نقطه قوت بزرگ اثربخشی آن در پیدا کردن مشکلات است و ضعف بزرگش هم این است که انجام دادن موفقیت آمیز این کار دشوار است.

شاید در یک استارت آپ کوچک که همه در یک تیم کوچک هستند، خیلی راحت بشود یک نمای کلی سیستمی از مشکل را دریافت کرد. اما همزمان با رشد شرکت، همه چیز پیچیده‌تر می‌شود و به دست آوردن یک نمای کلی سیستم که همه چیز را در بر می‌گیرد، دشوار و دشوارتر می‌شود. دپارتمان‌ها، شعب و پروژه‌ها شروع به کار می‌کنند که جمع آوری تمام اطلاعات را خیلی سخت می‌کند.

ضعف دیگر این است که تفکر سیستمی ابزار خوبی برای مقابله با بحران به حساب نمی‌آید. مثلا اگر فردی دچار حمله قلبی شود، تفکر سیستمی در مورد شیوه زندگی، رژیم غذایی و تغییرات دارویی اهمیت دارد اما بعد از اینکه بحران پشت سر گذاشته شد. به همین ترتیب، تفکر سیستمی برای زمانی که کسب و کار شما در حالت اضطراری قرار می‌گیرد، بهترین ابزار نیست.

 

کاربرد سیستم‌ها در تقویت یادگیری

به طور کلی، تفکر سیستمی می‌تواند به تقویت فرآیند یادگیری کمک کند. این رویکرد، به شما کمک می‌کند که به طور جامع و همه‌جانبه‌ به موضوع نگاه کنید و روابط و ارتباطات بین اجزای مختلف را درک کنید. در زیر، چند راهکار برای تقویت یادگیری با استفاده از تفکر سیستمی لیست کردم:

کاربرد سیستم‌ها در تقویت یادگیری

  1. دیدگاه سیستمی: استفاده از دیدگاه سیستمی کمک می‌کند تا ارتباطات و تأثیرات میان عوامل مختلف را در نظر بگیرید. و به جای تمرکز بر اجزای مستقل، سعی کنید به یک سیستم بزرگ فکر کنید و نقش هر عنصر را در کل سیستم درک کنید. اندازه‌گیری و تحلیل عوامل مختلف و تأثیر آن‌ها بر همدیگر می‌تواند به فهم عمیق‌تری از موضوع و یادگیری بیشتر منجر شود.
  2. تحلیل علت و معلولی: تفکر سیستمی به شما این امکان را می‌دهد تا به دنبال ریشه‌ها و علل اصلی یک مسئله بگردید. به جای تمرکز بر علائم و نتایج سطحی، سعی کنید علل اصلی و روابط علت و معلولی را درک کنید. این کمک می‌کند تا راه‌حل‌های بلندمدت و پایدارتری برای مسائل پیدا کنید.
  3. مدل‌سازی: استفاده از مدل‌سازی کمک می‌کند سیستم را به صورت ساده‌تر و قابل فهم‌تری درک کنید. می‌توانید از نمودارها، نمایشگرها و دیگر ابزارهای مدل‌سازی استفاده کنید تا روابط و ارتباطات بین عوامل را به صورت گرافیکی نشان بدهید. این کار به شما در تشخیص الگوها و نقاط قوت و ضعف سیستم کمک می‌کند. با این رویکرد، الگوها و روابط پیچیده‌تری را بسادگی درک می‌کنید و در نتیجه، به راه‌حل‌های بهتر و بهینه‌تری می‌رسید.
  4. آزمون فرضیه‌: با اتکا بر تفکر سیستمی، می‌توانید فرضیه‌های مختلفی را در مورد سیستم بررسی کنید و آن‌ها را آزمایش کنید. با مشاهده و بررسی نتایج، می‌توانید فرضیه‌های خودتون را تصحیح و بهبود ببخشید و به یادگیری عمیق‌تری برسید.
  5. همکاری و ارتباط با دیگران: تفکر سیستمی به شما این امکان را می‌دهد تا با دیگران همکاری کنید و از دانش و تجربیات آن‌ها بهره‌برداری کنید. با بحث و گفتگو با افراد دیگر، می‌توانید دیدگاه‌ها و نظرات مختلف را بشنوید و از تنوع و تجربیات جمعی بهره‌برداری کنید.

برای تقویت یادگیری با تفکر سیستمی، مهم این است که بازبینی اطلاعات و داده‌ها، تحلیل و تفسیر آن‌ها، و ارتباط و تعامل با عوامل مختلف سیستم را مدام انجام بدهید. همچنین، توجه به تغییرات و پویایی‌های سیستم و توانایی سازگاری با آن‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

چطور از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟

در مورد نحوه پیاده سازی تفکر سیستمی در زندگی روزمره و کار، هیچ راهنما یا کتاب قانون جهانی وجود ندارد. اما می‌توانید جنبه‌های اساسی این رویکرد را برای شروع به کارگیری آن، یاد بگیرید. در این بخش به چند مرحله اشاره کردیم که می‌تواند به شما کمک کند.

 

چطوذ از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟

 

1. با مشاهده شروع کنید

اول سیستم عناصر مختلف و ذینفعان آن را ببینید، باد بگیرید و درک کنید. اگر قصد دارید فرآیندهای خاصی را بهبود بدهید، به ابزارها، نرم افزارها و سیستم‌های سخت افزاری، کاربران و نقاط داده مختلف نگاه کنید.

برای پیاده سازی تفکر سیستمی، سعی کنید نقشه‌ای از نحوه عملکرد هماهنگ این عناصر و ایجاد ارتباط بین زیرسیستم‌های مختلف ایجاد کنید. همچنین می‌توانید داده‌های تاریخی را صحت سنجی کنید تا ببینید که آیا نمودار و مشاهدات سیستم شما منعکس کننده رفتار گذشته هست یا نه.

 

2. مشکل را شناسایی و تجزیه و تحلیل کنید

مشکل اصلی که باعث ایجاد مشکل شده را تعیین کنید. این مسائل معمولا سیستماتیک هستند و پیدا کردن آنی آن‌ها دشوار است. یک رویکرد ساده‌تر می‌تواند این باشد که اول مشکلات کوچک‌تر و قابل کنترل‌تر را شناسایی کنید و کم کم جزئیات بیشتری را اضافه کنید.

از آنجایی که راه حل یا منبع مشکل به احتمال زیاد یک فرد یا عنصر واحد نیست، می‌توانید دیدگاه های جدیدی را اعمال کنید. فلوچارت‌ها و نمودارهای جدیدی ایجاد کنید که جریان یا دستور اطلاعات را دنبال می‌کند و با شناسایی و درک مشکل، پیچیدگی آن‌ها را افزایش می‌دهد.

 

3. تفکر آینده نگر را تمرین کنید

آینده نگری می‌تواند سازمان‌ها را برای تغییرات آینده آماده نگه دارد. البته می‌دانیم که آینده تا حد زیادی نامعلوم است. مخصوصا در حال حاضر که عدم قطعیت و تغییرات زیادی وجود دارد.

اما با آینده نگری، سازمان شما می‌تواند برای چیزی که در آینده در انتظار شماست مجهزتر شود. آموزش رهبران سازمان برای ایجاد مهارت‌های آینده نگر می‌تواند به چابکی، انعطاف پذیری و مرتبط نگه داشتن سازمان شما برای هر چیزی که در آینده در انتظار شماست، کمک کند. آینده نگری می‌تواند مزایای زیر را به دنبال داشته باشد:

  • عملکرد و رفاه فردی افزایش پیدا می‌کند
  • عملکرد تیم با چابکی، انعطاف پذیری و ریسک پذیری بیشتر افزایش پیدا می‌کند
  • تیم ها خلاق تر و نوآورتر می‌شوند و مشارکت بیشتری دارند
  • افزایش 33 درصدی نرخ حفظ کارکنان

 

4. ذهنیت رشد را ترویج بدهید

سازمان‌ها، حالا بیشتر از هر زمان دیگری، به اتخاذ یک ذهنیت رشد نیاز دارند. یادگیری برای هر فردی یک سفر مادام العمر به حساب میاد. چرا سازمان ها هم این طرز فکر را اتخاذ نمی‌کنند؟

به این فکر کنید که چطور می‌توانید ذهنیت رشد را در محل کار خودتون پرورش بدهید. مثلا چطور توسعه حرفه‌ای را تشویق می‌کنید؟ آیا درون سازمان امکان ارتقا وجود دارد و تحرک شغلی را تشویق می‌کنید؟ از چه راه‌هایی فرصت‌های پیشرفت شغلی ایجاد می‌کنید؟ آیا کارمندان شما برای ارتقای مهارت یا بهبود مهارت فعلی خود سرمایه گذاری می‌کنند؟

 

5. مداخلات لیست کوتاه

فهرستی از مداخلات احتمالی که پیوستگی عناصر مختلف را تغییر می‌دهد یا سرعت تعامل آن‌ها را تغییر می‌دهد تهیه کنید. مثلا، تغییر بخش‌های سخت افزاری سیستمی را در نظر بگیرید که مستعد تاخیر هستند.

به طور مشابه، می‌توانید تصمیم بگیرید که استخدام یک فرد جدید برای کاهش حجم کاری تیم بهترین راه برای بهبود کارایی است. بسته به ماهیت مشکل، فهرستی از تغییرات ایجاد کنید که به راحتی قابل اجرا و اندازه گیری باشد.

 

6. راه حل‌ها را اعمال کنید

با استفاده از بدیهی‌ترین و محتمل‌ترین راه حل‌ها شروع کنید. مطمئن شوید که تغییرات قابل توجهی را به طور همزمان ایجاد نمی‌کنید که پیدا کردن منبع راه حل را دشوار کند. علاوه بر این، موقع تغییر عناصر یا تخصیص مجدد هدف آن‌ها، اختلالات و قطعی‌های ایجاد شده در سیستم را در نظر داشته باشید.

 

7. جمع آوری بازخورد و ارزیابی نتایج

جمع آوری بازخورد در تفکر سیستمی برای اندازه گیری تاثیر تغییر از منابع و ذینفعان مختلف یک گام اساسی به حساب میاد. جلسات تیم را برای درک اینکه چه تغییراتی در سطح مبنا اتفاق افتاده برگزار کنید. برای ایجاد تغییرات و پذیرش پیشنهادها یا حتی شکست آماده شوید.

 

8. روند بهبود را ادامه بدهید

بعد از ایجاد تغییرات، کل سیستم را به صورت دوره‌ای بررسی کنید تا مطمئن شوید که عناصر به عملکرد مورد انتظار ادامه می‌دهند. به یاد داشته باشید مکان و زمان همچنین می‌تواند اثربخشی عناصر سیستمی و نحوه تعامل آن‌ها را مختل کند. راه حل‌هایی را اعمال کنید که نیازهای آینده را در نظر می‌گیرند و در بهینه سازی و بهبود راه حل موجود تردید نکنید.

 

9. از کوچینگ استفاده کنید

همه ما به راهنمایی نیاز داریم. مخصوصا وقتی که وظیفه داریم بعضی از سخت‌ترین مشکلات را حل کنیم، داشتن یک دیدگاه بیرونی کمک می‌کند. اینجاست که کوچینگ یا مربی گری وارد می‌شود. با کوچینگ کارکنان شما می‌توانند با کمک پشتیبانی شخصی، مشکلات سخت را رفع کنند.

یک مربی می‌تواند به کارمندان شما کمک کند تا به بخش‌هایی از خود که نمی‌دانستند وجود دارد، توجه کنند. کوچینگ اینطوری می‌تواند به اثربخشی سازمانی شما کمک کند.

برای اطلاعات بیشتر راجع به کوچینگ به صفحه “کوچینگ چیست؟” مراجعه کنید.

 

 

نکاتی برای استفاده از تفکر سیستمی در محیط کار

شما می‌توانید از ابزارها و رویکردهای تفکر سیستمی برای حل مشکلات فوری، مزمن، پیچیده و پایدار در فرآیندهای کسب و کار استفاده کنید. در اینجا چند نکته وجود دارد که با توجه به آن‌ها می‌توانید شروع بهتری داشته باشید.

 

نکاتی برای استفاده از تفکر سیستمی در محیط کار

 

– فرضیات نسازید

فرآیند را با فرضیات در مورد سیستم یا مشکل شروع نکنید و از مقصر دانستن یک عنصر، فرد یا خرده سیستم خودداری کنید.

 

– اعمال دیدگاه های جدید

قبل از اینکه به راه حل‌ها فکر کنید، همه رویدادها، الگوها و ساختارها را بررسی کنید. تمرین‌های گروهی را برای در نظر گرفتن دیدگاه‌ها و دیدگاه‌های جدید انجام بدهید.

 

– به طور کامل بررسی کنید

اطلاعات را با استفاده از چندین منبع مختلف صحت سنجی کنید و حتی جزیی‌ترین اطلاعات را به طور کامل بررسی کنید.

 

– روی بیهودگی یا زیبایی شناسی تمرکز نکنید

برای کامل کردن نمایش بصری نمودارها یا اطمینان از دقت حلقه‌های علیت، زمان یا منابع زیادی را صرف نکنید. در عوض، روی این تمرکز کنیدکه آیا ابزارها آن چیزی که در نظر دارید را منعکس می‌کنند یا نه.

 

– سوالات جدید بپرسین

به سوالات جدیدی فکر کنید که مفروضات و مفاهیم اساسی را به چالش می‌کشد.

شناسایی زمانی که بحث‌ها تمرکز خودشان را از دست می‌دهند

موقع شرکت در یک تمرین یا بحث گروهی، وقتی که تمرکز مکالمه از روی مشکل یا راه حل تغییر می‌کند، هوشیار باشید.

 

– ایجاد نقشه‌ها و حلقه‌های ذهنی

موقع مشاهده یک مشکل یا فرآیند، با ایجاد یک چارچوب بصری از سیستم شروع کنید.

 

– اعمال مداخلات مختلف

نقاط ورودی، مداخلات و ساختارهای مختلف را شناسایی کنید که همه عناصر و عملکرد آن‌ها را در نظر می‌گیرند. اگر این همان چیزی است که فرآیند شما نشان می‌دهد، از امتحان کردن رویکردهای غیرمتعارف نترسید.

 

سخن پایانی

تفکر سیستمی با گسترش تفکر ما و کمک به بیان مشکلات به روش‌های جدید و متفاوت، دامنه انتخاب‌های موجود برای حل یک مشکل را گسترش می‌دهد. در عین حال، اصول تفکر سیستمی ما را آگاه می‌کند که هیچ راه حل کاملی وجود ندارد. انتخاب‌هایی که ما انجام می‌دهیم روی سایر بخش‌های سیستم تاثیر می‌گذارد.

با پیش بینی تاثیر هر اقدام، می‌توانیم شدت آن را به حداقل برسانیم یا حتی از آن به نفع خودمان استفاده کنیم. بنابراین، تفکر سیستمی این امکان را به ما می‌دهد تا انتخاب‌های آگاهانه‌ای داشته باشیم.

تفکر سیستمی همچنین برای گفتن داستان‌های قانع کنده‌ای که نحوه عملکرد یک سیستم را توصیف می‌کند، ارزشمند است. مثلا تمرین ترسیم نمودارهای حلقه علیت، یک تیم را مجبور می‌کند تا تصاویر یا داستان‌های مشترکی از یک موقعیت را ایجاد کند. این ابزارها برای شناسایی، توصیف و انتقال درک شما از سیستم‌ها به ویژه در گروه‌ها بسیار موثر هستند.

 

 

سوالات متداول


  • تفکر سیستمی چیه؟

    فکر سیستمی یک رویکرد تحلیلی جامع برای درک چگونگی تعامل عناصر مختلف در یک سیستم یا ساختار است. تفکر سیستمی که معمولا برای اهداف تحقیق و توسعه در مطالعات تجاری، علمی، منابع انسانی، پزشکی، اقتصادی و زیست محیطی استفاده می‌شود، یک رویکرد جامع است که به زمینه سازی اطلاعات کمک می‌کند.


  • چرا تفکر سیستمی اهمیت دارد؟

    تفکر سیستمی به این دلیل مهم است که به محققان اجازه می‌دهد تا بخش‌هایی از یک سیستم را در کل سیستم تشخیص بدهند. این کار معمولا به عنوان القا شناخته می‌شود. علاوه بر این، تفکر سیستمی می‌تواند به محققان کمک کند تا کل سیستم و در نتیجه بخش های تشکیل دهنده‌ی آن سیستم را درک کنند. این فرآیند به عنوان کسر شناخته می‌شود. استفاده از رویکرد استقرایی یا رویکرد قیاسی به سبک یادگیری محقق بستگی دارد.

10 پاسخ

  1. این مطلب جالبی در مورد مفهوم تفکر سیستماتیک بود. خیلی از ما به عادت به مسائل را به شکل خطی و جزء به جزء نگاه می کنیم در حالیکه بسیاری از چالش‌های پیچیده‌ای که در دنیای واقعی با آنها روبرو هستیم، نیازمند نگاهی سیستمی و کل نگرانه دارد.
    تفکر سیستماتیک یک روش تحلیلی قدرتمند است که به ما کمک می‌کند تا ریشه‌ها و الگوهای پنهان پشت رفتارها و مسائل پیچیده را درک کنیم. شخصاً از مطالعه این مقاله ایده‌ها و روش‌های خوبی برای بهبود مهارت‌های تفکر سیستماتیک خود گرفتم. ممنون از نویسنده بابت این مطلب ارزشمند.

    1. سلام وقتتون بخیر باشه
      بله درسته خیلی ممنونم از ثبت نظرتون و خیلی خوشحالیم که تونستیم در این باره کمکتون کنیم

  2. مقاله شما درباره فکر سیستمی و نحوه استفاده آن در مدیریت و حل مسائل، بسیار جالب و آموزنده بود. روش‌هایی که در این مقاله معرفی شدن، به من کمک کردن تا بهترین راه‌حل‌ها رو برای مشکلات کسب و کار خودم پیدا کنم و به طور کلی با دیدگاه سیستمی نسبت به مدیریت و حل مسائل بیشتر آشنا بشم. خیلی ممنونم برای ارائه این مقاله آموزنده.

    1. سلام وقتتون بخیر
      خواهش میکنم خیلی خوشحالیم که تونستیم کمکتون کنیم
      ممنونم از ثبت نظرتون

    1. سلام وقتتون بخیر باشه
      عوامل زیر در تفکر سیستمی نقش دارن:
      – تخصص در زمینه سیستم مورد نظر
      – توانایی تفکر انتقادی و حل مسئله
      – توانایی کار در گروه ها
      – توانایی برقراری ارتباط موثر

  3. داشتن تفکر سیستماتیک خیلی میتونه به رشد و پرورش محصول یا کسب و کار کمک کنه
    تشکر از مطلب خوبی که منتشر کردین

  4. یکی از بهترین و کاملترین مقاله ها در مورد تفکر سیستمی بود. ممنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *